ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Friday, October 10, 2014

روز اول همایش بین‌المللی فلسفه‌ی تعلیم و تربیت در عمل، ۱۶ مهر ۹۳
صحبت‌های دکتر قائدی
دکتر قائدی در اولین روز همایش، از تکرارها شروع کردند و گفتند ما دائم در حال تکرار هستیم، اگر تکرارها قرار بود کاری بکنند ما باید در جای دیگری از جهان ایستاده بودیم، حال آنکه نایستاده‌ایم. فلسفه به زندگی مربوط است و اگر نمی‌تواند زندگی ما را بچرخاند یک جای کار ایراد دارد. نیاز بود جنبشی راه بیفتد که افراد وادر شوند مجددا  به چنین چیزی  بیندیشند و این اتفاق افتاده است.
۱۶ مهر ۹۳ سه‌شنبه
چگونه فلسفه‌ورزی کنیم؟ بخش جدیدی در سایت است که ادعاهایی در مقابل هم در آنها وجود دارد، فعالیت‌های خود دانشجویان است که به بحث‌های خیلی جدی منجر شده است. ما اگر بپذیریم که فلسفه، پرسیدن پرسش‌های اساسی درباره‌ی ماهیت چیزهاست آیا چیزی هست که بتوان از مدار تفکر فلسفی دورش کرد؟ اگر ما نگرش متفاوتی به انسان و معرفت داشته باشیم این عمل و نگاه ما را به آموزش متفاوت نمی‌کند؟ ما می‌گوییم خرد راه بَر است، اما راه‌هایی می‌رویم که به خرد متصل نیست. آشوبی در حوزه‌ی آموزش می‌بینیم و انتظار داریم آموزش مدرسه‌ای ما کارا باشد. یک پرسش می‌پرسی همه عین هم پاسخ می‌دهند: چرا اومدی دانشگاه؟ به جامعه خدمت کنم! پاسخ متفاوت نداریم. فرصت مخالفت بهت داده‌اند یا نه؟ نه!
ما می‌خواهیم تامل کنیم. ما با دردی که حس می‌کردیم وجود داشت پا در این وادی گذاشتیم. آیا باید یاد بدهیم فلسفه‌ورزی کنند یا نه؟ یا فقط نتایج عقاید دیگران را به آنها بدهیم. اگر فردی را بار نیاوری که اهل نقد باشد قبل از نقادی در آن مغلوب می‌شود، متعصب می‌شود، می‌شود هگلی، کانتی و... باید زمینه فلسفه‌ورزی در شما به وجود بیاید. ما نباید مروج هیچ عقیده‌ای باشیم حتی ارزنده‌ترین! باید بتوانی استدلال کنی. اگر جمله‌های خوب ما را خوب می‌کردند خروار خروار جمله‌ي خوب داری یک هزارمش آدم خوب نداری. ما نیاز به نگاه مجدد داریم. آموزش ما نگاه مجدد می‌خواهد. ما باید شیوه‌ی آموزش را عوض کنیم. آن شیوه اساسی، فلسفه‌ورزی است.
من سال‌ها فکر می‌کردم نکند صورت ما اشتباهی است. چه طور می‌شه با پشت سر خودت ارتباط برقرار کنی؟ چطور این کار سال‌هاست انجام می‌شود (منظور آقای قائدی پشت سر هم نشستن به جای دایره‌وار نشستن است) و هیچ کس هم متعجب نیست و پرسش ندارد! ما به اندازه‌ی شعاع خودمان باید کار کنیم. هر کدام از ما یک شعاعی دارد، اگر راست می‌نمایی به اندازه‌ي شعاع خودت کار کن. نباید انتظار داشته باشیم هر کدام از ما می‌توانیم جهان را عوض کنیم. هر کدام از ما به اندازه‌ی خودمان می‌توانیم کاری انجام دهیم.

پ.ن: این صحبت‌ها را تلاش کرده‌ام با حداکثر سرعت بنویسم، اگر جایی در نوشته کمبودی حس می‌شود احتمالا در هنگام نوشتن از مطلب جا مانده‌ام. مسئولیت کمی و ناکاملی آن به عهده‌ی خوم است.


No comments: