ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Wednesday, September 20, 2006

انوشه انصاری


هر چه فکر کردم اسمی برای مطلبم انتخاب کنم که همه حسم را به این زن موفق در خود داشته باشد چیزی به ذهنم نرسید جز اسم خودش .مدت هاست همه فکرو ذهنم را مشغول کرده .این که او در چه فضایی تحصیل کرده در چه فضایی بزرگ شده در چه فضایی رشد یافته که سر انجام سر از فضا در آورده است؟؟؟؟؟؟ نمونه زنی که نیاز نیست دائما شعار بدهی و فریاد بزنی زن هم می تواند موفق باشد و نمونه شعار هایی که هر روز می شنویم و تقریبا از بس می شنویم نمی شنویم!!!! بعضی فرهنگی را که انوشه در آن رشد یافته رو به زوال رو به نابودی معرفی می کنند و اینکه در فضای برهنگی دیگر جایی برای پیشرفت با قی نمی ماند . قدری با خود رو راست باشیم. انوشه را در فضا های مختلف تصور کردم اینکه اگر در ایران مانده بود چه سرنوشتی داشت؟ از خود پرسیدم نهایت پیشرفت او چه بود ؟ درباره انوشه حرف های زیادی گفته شده و نوشته شده اما می خواهم بگویم خیلی ها هم سکوت کردند و چاره ای از سکوت نداشتند چون دیگر حرفی برای گفتن ندارند . کاش به جای ادعا های گیج و منگ کننده به راهکارهای عملی فکر کنیم به اینکه چی شد که انوشه "انوشه" شد صادقانه بپرسیم و صادقانه تر جواب دهیم نه با پیش فرض نه با تعصب نه با حسادت .. در جایی خواندم فکر ما مثل چتر نجات است فقط زمانی نجات پیدا می کنیم که کاملا باز باشد . از مجله موفقیت هم دلخورم پس از معرفی انوشه و اینکه پس از پیروزی انقلاب :"به همراه خانواده جلای وطن کرد و ساکن امریکا شد". از موفقیت های او یاد می کند و نهایتا مطلب را اینگونه تمام می کند :"کار آیی و بهره وری ایرانیان مقیم آمریکا را به هیچ عنوان نمی توان کتمان کرد . متاسفانه پول و سرمایه هنگفتی که هموطنان ما در خارج از کشور خاصه در آمریکا به جریان انداخته اند چرخه -های اقتصادی مختلف آمریکا را به حرکت واداشته است جای آن دارد که از ایرانیان باهوش که مقیم کشور های خارج هستند بخواهیم در داخل کشور نیز کار آفرینی کنند و بدین ترتیب از بروز بسیاری بحران های اجتماعی و به دنبال آن بحران های بهداشتی ایران همیشه جاویدانمان ممانعت کنند! امید که انوشه انصاری این زن بسیار مقتدر و بسیار متمول ایرانی الاصل مقیم آمریکا در این را ه نیز صف شکن شود تا دیگر ایرانیان متعهد نیز با وی همگام شوند."
در این متن به گونه ای اظهار تاسف شده که نتیجه ی دیدن یک طرف قضیه است . اگر سرمایه خود را در گرداندن چرخهای اقتصاد آمریکا به کار می گیرند چون سرمایه مادی و معنوی خود را نیز از همان جا به دست آورده اند . تلاش کرده اند از امکانات استفاده کرده اند کار کرده اند انوشه روزی 12 ساعت کار کرده چگونه سر مایه خود را در کشوری به جریان اندازد که با داشتن 60میلیارد دلار در آمد سالیانه از نفت و منابع طبیعی هنوز حال و اوضا عش همان است که می بینیم وقتی اعلام میشود در فوتبال سومین کشور از نظر فساد مالی است وقتی فساد مالی در اداره های دولتی هنوز معضلی اساسی است به چه اطمینانی سرمایه گذاری کند .می خواهم بگویم مشکل ما نداشتن پول و سرمایه نیست مشکل ما اگر تحمل شنیدنش را داشته باشیم دروغ است . تفکر است. نقد است . تحمل شنیدن است فکر بازاست. قضاوت بی جاست . سر مایه ای که ما در این مملکت به آن نیاز داریم روراستی تفکر نقد رعایت قوانین احترام به حق و حقوق یکدیگر است و اینگونه می شود که کشورهای بدون منابع طبیعی با سرمایه هایی اینچنیی در اوج اند و تا زمانی که به چشم خود نبینم زوال یافته اند باور نخواهم کرد که رو به زوال و نابودی اند و این اسمش غرب زدگی نیست به این می گویند دیدن واقعیت و پذیرفتن هر آنچه که با عقل جور در می آید. ما فقط می توانیم افتخار کنیم انوشه ایرانی است اما نمی توانیم هیچ توقع نابجا و غیر عقلانی از او داشته باشیم.