یک روز یک خانم خانه‌دار

اثر دختردایی مهربونم: نیلوفر

یک روز دختردایی‌ام این تصویر را در وایبر گذاشت و پرسید چی به ‌ذهنتون می‌رسه! من بهش گفتم خودتی در نفش همسر و مادر با کلی مسئولیت‌های متفاوت که بر دوش‌ات است و باید به تنهایی از پس آنها برآیی. به برداشتم آفرین گفت و من هم کلی ذوق کردم که برداشتم درست بوده است. در روز آخر کارگاه که آزاده از ما خواست هر کدام خطی روی تخته بکشیم، نتیجه‌اش  همین نقاشی را برایم تداعی کرد توگویی تصویری که ما پای تخته کشیده بودیم طرح اولیه و خام این نقاشی بود. شاید اگر آن روز تعدادمان بیشتر بود یا حق داشتیم بیشتر از یک خط بکشیم، نتیجه‌اش خانم خانه‌داری می‌شد که در پنهان و پیدای کارهایِ خانه، خودِ خودِ خودش گم شده است و کسی هم نیست که پیدایش کند.