بارها دربارهی مکتوب کردن تجربههای فبک به عناوین مختلف گفتهام و نوشتهام. اما امروز که کامنت الهام را در وبلاگم میخواندم باز هم داغ دلم تازه شد. به نظرم مکتوب کردن تجربههای فبکی خیلی مهم است و به پیشرفت کار همهی ما که دغدغهی این برنامه را داریم کمک میکند. نمیدانم چرا نوشتن برایمان سخت است. اما بیتردید ما با نوشتن این تجربهها، نخست تجربههایمان را با دیگران به اشتراک میگذاریم و این میتواند از ناامید شدن دیگریها جلوگیری کند. چون خواهیم دید که بعضی مشکلات مربوط به همهی کلاسها و بچهها است. دیگر اینکه خوب و بد و قوت و ضعف خودمان پیش چشممان میآید ما با نوشتن، این تجربهها را پیش روی خودمان و دیگریها میآوریم و از قوتهایش، توان میگیریم برای رفع ضعفهایش. اعتراف میکنم خیلی وقتها نوشتن دربارهی کلاسی که ظاهرش شکست بوده است برایم سخت است. اما چند وقت پیش با خودم فکر کردم اینکه دیگران چیزی نمینویسند و من خبر ندارم که کلاسهایشان چگونه پیش میرود دلیلاش این نیست که کلاسهایشان صد در صد موفق بوده است و کلاس من شکست خورده است.
نکتهی دیگر اینکه به این نتیجه رسیدهام در کلاسهای فلسفه برای کودکان، شکست وجود ندارد. چون آن قدر پویاست و خودش از خودش تغذیه میکند که آنچه به نظر دیگریها شکست میآید برای ما فقط تجربه است و فکر کردن دربارهی آنچه گذشته است.
ما مربیان خیلی خوبی داریم، که سالهاست در این حوزه اجرا میکنند، اما حتی یک خط هم از تجربیات آنها را، دست کم من ندیدم. شاید برای همین از اولین روز مواجهام با این برنامه با کم و زیادش، تجربههایم را مینویسم.
فلسفه برای کوکان به نوشتن، نیاز دارد، همهاش نقد و جلسه و هماندیشی نیست که اینها هم بخش مهمی از کار است، اما مربیان باید دل به نوشتن دربارهی تجربیاتشان بدهند تا بفهمیم فبک در ایران کجای کار است؟ چند مربی متخصص دارند بر اساس اصول آن کلاسها را اجرا میکنند؟ آیا واقعا پس از ده جلسه یا پانزده جلسه، تغییری را میبینیم که انتظارش را داریم. رصد کردن این چیزها با نوشتن و ثبت آن ممکن است.
همانطور که در پاسخ الهام هم نوشتهام اگر کسی حوصلهی راهاندازی وبلاگ یا فیس بوک ندارد، نوشتهاش را برای من ایمیل کند با نام خودش در وبلاگم منتشر کنم.
نوشتن را در برنامهی فلسفه برای کودکان خیلی جدی بگیرید، هر چند که نوشتن، در تمام زندگیمان باید جدی باشد که نیست.
No comments:
Post a Comment