ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, January 08, 2015

۱۸ دی ۹۳ پنج‌شنبه صبح
خیابان پانزده خرداد هیچ‌وقت تمام نمی‌شود، می‌پذیرم که شلوغ‌ترین و پر رفت‌ و آمد‌ترین خیابان دنیاست، هر وقت واردش می‌شوم فکر می‌‌کنم پا گذاشته‌ام در یک رمان چند جلدی که هنوز جای کار دارد. هنوز می‌شود نوشت و ادامه داد. در یک گوشه‌ای از سبزه میدان خبرهایی است که نمی‌فهمم چیست؟ و چون فقط مردها دور این خبر جمع شده‌اند نمی‌توانم بروم جلو و ببینم واقعا چه خبر است. خبرش شبیه خبری است که ابتدای خیابان منوچهری است، آنجا هم شیوه‌ی تجمع به همین شکل است، نمی‌دانم چه خبر است اما هر وقت می‌روم منوچهری (از سمت فردوسی) و از کنار این جماعت رد می‌شوم فکر می‌کنم دارند قمار می‌کنند، هیچ چیز دیگری به ذهنم نمی‌رسد. خیابان‌های تهران را می‌شود نوشت، پر از داستان‌اند و هرکدام برای خودشان شبیه شهری هستند با آداب و رسوم و مناسبت‌های خودشان، با ادبیات خودشان، با نحوه‌ی بودن آدم‌هایشان. خیابان‌های تهران، نوشتنی هستند. 

No comments: