ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Monday, January 26, 2015

می‌گویند، آدم در حال عصبانیت نباید چیزی بگوید، عصبانی نیستم می‌خواهم یک حالت دیگر هم به آن اضافه کنم، آدم در ایام امتحانات نباید چیزی بگوید. فردا تمام می‌شود، فردای پر کاری که یکی‌اش آخرین امتحانم است، هر چه از جان عالم می‌خواهم از فردا شب باید بگویم. اگر دلتنگم، اگر خسته‌ام، اگر بی‌حوصله‌ام، اگر افتاده‌ام در دامِ «که چی بشه؟» و هر چه دست و پا می‌‌زنم رها نمی‌شوم، اگر  شک و تردید بی‌امان رژه می‌رود روی دل و عقلم، همه‌اش برای روزها و شب‌های امتحان است، از فردا شب اگر گفتم دلتنگم، اگر پرسیدم که چی بشه؟ اگر تردید کردم در اینکه هستی، اگر گفتم ای بابا حوصله  ندارم و اگر پشتِ سر هم آه کشیدم، اگر چشمانم هیچ حرفی با عالم و آدم نداشت، یعنی قضیه جدی است... آن قدر جدی که از دست لبخند تو هم کاری برنمی‌آید...

No comments: