ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Saturday, January 17, 2015

داستان ماه عسل و داستان احسان‌ علیخانی
من برنامه‌ی ماه عسل را هیچ‌وقت کامل ندیده‌ام. یعنی شاید اگر روی هم رفته تکه‌هایی را که از آن دیده‌ام کنار هم بگذاری بشود اندازه‌ی یک برنامه‌اش. یعنی درواقع، اگر مثلا سه سال است که پخش می‌شود از سه سال فقط یک برنامه را کامل دیده‌ام. تا چیزی خودم را نگیرد سمتش نمی‌روم. تمام این ماه رمضان‌های چفت شده با ماه عسل، فقط اگر برنامه‌ای از آن یک دفعه خیلی سروصدا می‌کرد فردا روزش یا چند روز بعدش تکه‌هایی از آن را یا کاملش را در آپارات می‌دیدم. آن هم فقط برای یک برنامه‌اش این اتفاق هیجان انگیز افتاد. برای همین هیچ وقت نمی‌توانم بگویم احسان علیخانی چه جور آدمی است یا چه نظری درباره‌اش دارم یا از اجرایش خوشم می‌آید یا بدم می‌آید؟ درباره‌ی همه‌ی اینها سکوتم چون به قدر کافی از او برنامه ندیده‌ام. اما چند شب پیش که گفت و گویی از او می‌دیدم. در حرف‌هایش متوجه شدم به درکی از عالم و آدم رسیده است که به نظرم دور از ذهن است با این درک به پس رانده شود. درکی که ما سر کارگاه‌های داستان نویسی از خودمان و دیگری‌ها به دست می‌آوریم. درکی که ادعای آقای قائدی هم هست. هر کس داستان خودش را دارد. 
احسان علیخانی دست گذاشته است روی داستان آدم‌ها و داستان آدم‌ها هیچ وقت تمامی ندارد. سر کلاس‌های داستان‌نویسی ما وادار می‌شدیم داستان خودمان را بنویسیم یا هر داستانی که می‌نوشتیم جدای از خود ما نبود، ما قهرمانش بودیم یا به قهرمانش نزدیک بودیم، داستان، با ما معنی‌دار می‌شد و به جان مخاطب هم می‌نشست. 
این چیزهایی که می‌نویسم  نظر کارشناسی یا نقد  درباره‌‌ی برنامه‌ی ماه عسل نیست که ندیدم که بخواهم نظر بدهم، نظر درباره‌ی احسان علیخانی هم نیست که نمی‌شناسمش به قدر کفایت. نظر درباره‌ی کشف اوست و روش و شیوه‌ی او. اینکه کشف کرده است آدم‌ها داستان دارند، کشف کرده‌ است، آدم‌ها راوی داستان خودشان باشند به جان آدم می‌نشیند، اینکه داستان آدم‌ها پایان ندارد و تمام نمی‌شود. تفاوت ما با علیخانی این است که ما می‌گوییم آی آدم‌ها داستان‌‌تاهایتان را بنویسید،  علیخانی می‌گوید آی آدم‌ها داستان‌هایتان را برای ما تعریف کنید. 
من نمی‌دانم احسان علیخانی از داستان آدم‌ها نتایج اخلاقی می‌گیرد یا نه؟ نمی‌دانم با نصیحت‌های مجری گونه تمام‌اش می‌کند یا می‌گذارد قضاوت و داوری بر عهده‌ی بیننده‌اش باشد. اما به نظرم اگر داستان آدم‌هایش با پایان باز باشد احتمالا بینندگانش دچار همان گیجی و منگی و حیرتی می‌شوند که ما در کلاس‌های p4c به دنبالش هستیم، اگر بینندگانِ احسان علیخانی با پرسش از خودشان و عالم از پای گیرنده‌ها بلند می‌شوند، بی‌شک، گام‌های بلندی برداشته است بی‌آنکه خودش بداند چقدر این گام‌ها بلند اند.

پ.ن: به اگر و شاید‌ها دقت کنید، پس از آن هر برداشتی خواستید داشته باشید. 

No comments: