نهمین روز کارگاه، ۲۶ شهریور ۹۳ چهارشنبه
عکسها مربوط به کارگاه آقای Nuno Paulos Tavares است. |
امروز یک اتفاق جالب در کارگاه افتاد که برای خود من تجربهای عالی بود و البته تاییدی بر اینکه حلقههای کندوکاو فلسفی و کلاسهای فبک اگر ادعای خود اصلاحی دارد، ادعایی بیهوده و پوچ نیست. امروز حتی به نظرم آمد اتفاق فیلسوف-مشاور افتاد بیآنکه نظر به آن باشد. یکی از بچههای کارگاه دائم مخالفت میکرد و انتقادهای تند و تقریبا یاد نداشتیم نقطهی قوت کسی را گفته باشد امروز استاد در نظرخواهیهای قوت و ضعف اجرای بچهها، جایی که این دوست ما گفت ممنون که آرامش را از قوتاش پاک کردید بیدرنگ ازش دلیل تشکرش را پرسید. (همین جا خودش یک درس بود: تشخیص اینکه گاهی اوقات سر بزنگاه بتوانی وارد گفتاشنودی بشوی که جزء برنامهی اون ساعت کلاس نیست ولی ادامه دادنش به این شکل ضروری است) استاد چندین پرسش (به نظر من به شیوه فیلسوف-مشاور) از او پرسید و کار به جایی رسید که استاد از همهی ما خواست بر روی نظریات و شیوهی نظر دادنش یک اسم بگذاریم. نتیجه تکان دهنده بود: خودرایی زیاد تکرار شد. من هم گفتم بیتابی در دانایی و نادانی! تمام مدت داشتم فکر میکردم همهی ما تصویری از خودمان داریم تصویری است که فکر میکنیم دیگران هم از ما دارند اما واقعا این گونه نیست. حتما استاد در جلسهی آخر به نحوی و روشی هر یکاز ما را به روی خودمان خواهد آورد از طریق دیگریها! اما امروز اتفاقی که افتاد بعد از اینکه به بحث کارگاه برگشتیم این دوست ما با یکی دو نفر موافق بود و حتی از آنها تعریف کرد به نظرم اوج خوداصلاحی بود نه برای تعریف و تمجیدهایش که واقعیت را گفت و وقتی رای موافق جمع شد دیگران هم با او موافق بودند. من نمیدانم چقدر طول میکشد که در حق خودم بتوانم این شیوه را اعمال کنم و خودم را به روی خودم بیاورم اما تردید ندارم مقدمهی اساسی خوداصلاحی این است که بتوانی با خود واقعیت روبهرو شوی، با خودت چشم در چشم شوی و خودت باهات غریبه نباشد و وقتی دیگریها تو را تعریف میکنند شوکه نشوی و حرفهایشان برایت آشنا باشد.
پست مرتبط با خود اصلاحی اینجا
No comments:
Post a Comment