به یاد خانوم
بگیر آسوده بخواب بیدرد و غصه
دیگر کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گلهای حسرت نمیچینی
دیگر خورشید چهرت و نمیسوزونه
جای سیلیهای باد روش نمیمونه
دیگر بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکا را جا گذاشتی
قانون جنگل و زیر پا گذاشتی
اینجا قهراند سینهها با مهربونی
تو تو جنگل نمیتونستی بمونی
دلت و بردی با خود به جای دیگر
اونجا که خدا برات لالایی میگه
میدونم یک روز میبینمت دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره...
با صدای سیاوش قمیشی
امروز شانزده شهریور ۹۳ دقیق ده سال شد که خانوم از دنیا رفته است. شبی که خانوم در بیمارستان درگذشت، من پیش آقاجان بودم...
No comments:
Post a Comment