ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Tuesday, April 28, 2015

۱۳
کلاس فلسفه برای کودکان
جلسه‌ی هفتم، دختران یازده ساله
۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ سه‌شنبه صبح

نظر آتنا، مهمان ۹ ساله‌ی کلاسم
امروز از دیشب بنا داشتم، بحث اسم را در کلاس راه بیندازم، برای همین کتاب فیشر را با خودم با بردم. وقتی رسیدم زنگ تفریح بود و بچه‌ها تو حیاط بودند. همان دختری که سوم دبستان بود دوید سمتم و گفت خیلی دنبالتون گشتم. گفتم بهت که گفته بودم یک هفته در میان یک‌شنبه و سه‌شنبه می‌آیم. داستانِ کوتاهش را نشانم داد، خواندم و کلی تشویق‌اش کردم. گفتم اسم داستانت چیه؟ گفت دوستانِ خوب. گفتم ده دوازده تا اسم دیگر برای خودت بنویس که به داستانت هم بخوره بعد اسمی را انتخاب کن که نو‌تر و غیر تکراری‌تر باشه. وقتی می‌رفتم سر کلاس آمد گفت خانم این ساعت آزاد ماست می‌شود بیاییم سر کلاس شما؟ گفتم حتما حتما اجازه بگیر از هر کس باید اجازه بگیری. یا پشتیبانت یا معلم‌ات. گفت باشه. باز هم تاکید کردم بدون اجازه نیاید همش واهمه‌‌ی این را دارم که نظم‌دهندگان امور مدرسه فکر کنند نظم مدرسه و بچه‌ها را بهم زده‌ام. اجازه گرفت و آمد. برای بچه‌ها توضیح دادم که مهمانی داریم که سوم دبستان است و به این کلاس علاقه دارد دلش می‌خواست امروز با ما باشد. اسمش را هم نوشتم و انداختم گردنش. 

داستان را خودم برایشان خواندم اما چند باری هم وسط کار دادم به بچه‌هایی که حواسشان نبود بخوانند. بعد به‌جای اینکه بگویم خودشان پرسش بنویسند سه تا از پرسش‌های داستان پیکسی را که در کارگاه‌های جمعه درباره‌شان کار کرده بودیم پای تخته نوشتم و از بچه‌ها خواستم به هر سه پاسخ دهند. به آتنا (مهمان کلاس) هم کاغذ و خودکار دادم که پاسخش را بنویسد. اولین پرسش این بود اگر شما اسم دیگری داشتید کس دیگری بودید؟ بحث خوبی بین‌شان درگرفت. بعضی‌ها معتقد بودند که اسم آدم‌ها را بر اساس ویژگی‌هایشان می‌گذارند. بعضی می‌گفتند ما وقتی به دنیا می‌آییم کسی نمی‌داند چه ویژگی داریم که بخواهند اسم ما را بر اساس ویژگی‌مان بگذارند. آتنا با اینکه دو سال از بقیه کوچک‌تر است، پابه‌پای بحث‌هایشان می‌آمد. برای نمونه جایی که تقریبا همه رای داده بودند به اینکه اسم‌های آدم‌ها از روی ویژگی‌هایشان است و این دو با هم ارتباط دارند گفت: اما الان تو این کلاس دو تا کیمیا داریم که خیلی با هم فرق دارند و درست جایی که همه داشتند با استدلال‌های آتنا موافقت می‌کردند یکی از کیمیاها گفت ولی اسم اصلی من در شناسنامه مهدیس است. 
درهر‌حال، برای من مهم این بود که بچه‌ها با بحث درگیر شده بودند و به خوبی حواسشان به موافقت و مخالفت گرفتن‌ها و رای‌گیرها بود. بچه‌ها در رای‌ دادن بیش از پیش دقت می‌کردند چون این مدت یاد گرفتند هر یک رای‌شان ارزش دارد و ممکن است یک نظریه را رد یا اثبات کند. دیگر اینکه اگر احساس کنند درست رای نداده‌اند و پشیمان شوند راه بازگشتی ندارند. نکته‌ی دیگر کلاس امروز این بود بچه‌ها خودشان قوانین کلاس را بهم گوشزد می‌کردند و اگر کسی قانون را زیر پایش می‌گذاشت، نادیده‌اش می‌گرفتند. 

بعد هم از همه‌شان خواستم حس و ارزیابی‌شان را بنویسند.

عسل: جالب بود و با سوالات بهتری آشنا شدم و چیزهای بیشتری یاد گرفتم.
کیمیا ۲ : خیلی کلاس پیچ وا پیچی داشتیم. خیلی گیج شدم ولی در کل دوستانم در این جلسه با سوال‌های پیچ وا پیچ متوجه اسم من شدند. (مهدیس)
نگار: یعنی خوب بود من خیلی چیزها فهمیدم.
کوثر: امروز مهمون خوبی داشتیم و خیلی نظرات خوبی داد.
پارمیدا: امروز بد نبود چون فهمیدم که اسم به اخلاق و حالت صورت در بچگی نیست و امروز من این را فهمیدم فقط اگر نظم در کلاس بود خیلی بهتر می‌شد.
بهار: خوب بود کاش بازی کنیم.
سروا: خوب بود ولی اگر یک داستان زیباتر بود بهتر بود.
پریسا: عالی بود کاش طولانی‌تر بود.
محدثه: به نظر من این جلسه از جلسه‌های دیگر بهتر بود و من راضی‌تر بودم.
عطیه: این جلسه عالی بود و داستان خوبی هم به نام اسم‌ها خواندیم که عالی بود. مرسی
آیلار: کلاس خوبی است چون در مورد چیزهای جالبی بحث کردیم.
ثنا: به نظر من هر جلسه که پیش می‌رویم، بیشتر به وکیل یا قاضی بودن نزدیک می‌شویم و محیط بیشتر به محیط دادگاه نزدیک می‌شود و این به نظر من بسیار عالی است و ما می‌توانیم به‌راحتی در آینده نظرمان را بیان کرده و بتوانیم مخالفت‌ها را درباره‌ی نظراتمان بپذیریم و یا آن نظر را تغییر داده و بهترش کنیم. عالی بود.
نیکو: من نصف جلسه را نبودم ولی در قسمت‌هایی که بودم کلاس را دوست داشتم بد نیست زنگ تفریح هم باشیم.
سوگند: خوب بود ولی باید بهتر و بی‌سروصداتر باشد.
رژینا: این جلسه خیلی خوب بود و خیلی پیچیده
کیمیا ۱: بهتر از همه روزها بود به این علت که کلاس بسیار هیجانی بود.
ملیکا: کلاس بسیار خوبی بود ولی به علت کمبود وقت همه نتوانستند صحبت کنند. 
نیکی: اصلا خوب نبود باید یک کم بازی باشه توش.
آتنا (مهمانِ ۹ ساله‌ی کلاس): نظر درباره‌ی این کلاس این است که دوستان من متوجه‌ی نظر من شدند من خیلی چیزها یاد گرفتم مخصوصا درباره‌ی اسم‌ها.

ارزیابی کلاس: بحث اسم خیلی دارد برایم جالب می‌شود. امروز هم سر کلاس حالم شبیه روز جمعه، کارگاه تربیت مربی  سطح ۲ ، بود که درباره‌ی اسم بحث کردیم. حال گیجی و منگی

جلسه‌ی نخست: اینجا
جلسه‌ی دوم: اینجا
جلسه‌ی سوم: اینجا
جلسه‌ی چهارم: اینجا
جلسه‌ی پنجم: اینجا
جلسه‌ی ششم: اینجا



No comments: