کارگاه تربیت مربیِ فلسفه برای کودکان، سطح ۲
جلسهی نخست، ۲۱ فروردین ۹۴، صبح تا ظهر
موضوع این جلسه: پیکسی و راهنمایِ معلم پیکسی
ابتدای جلسه آقای قائدی دربارهی راهنمای معلم کتاب پیکسی صحبت کردند. کتاب راهنما را ترجمه کردهاند اما هنوز چاپ نشده است. آقای قائدی گفتند که همین طور سرانگشتی حساب کردند حدود ۵۰۰ تمرین برای داستان پیکسی وجود دارد. هشت فصل است . گاهی برای یک بند پنج خطی یک فصل تمرین نوشته شده است. پیکسی برای پایهی سوم نوشته شده است اما تا پنجم هم کارآیی دارد. داستانِ پیکسی بر زبان و مهارتهای زبان تمرکز دارد. حجم زیادی از پیکسی تمرکز روی مهارتهای زبانی گوناگون، متعدد و پیچیده است. اگر کسی بتواند، روی پیکسی تمرکز کند و به همهی تمرینها و کتاب مسلط شود خودش یک لیساس است.
بعد از این مقدمه دربارهی راهنمایِ معلم پیکسی سحر ده پرسش پای تخته نوشت و آقای قائدی گفت هر کس خودش را معرفی میکند به این پرسشها هم پاسخ دهد. این تمرین یک جور تمرین زبانی است.
۱-آیا شما بیش از یک اسم دارید؟
۲- آیا والدین شما را به همان اسم صدا میکنند که دوستانتان؟
۳- آیا وقتی با خودت صحبت میکنی اسمت را به کار میبری؟
۴-اگر شما اسم نداشتید چه اتفاقی میافتاد و مشکلی پیش نمیآمد؟
۵- اگر شما چند اسم مختلف داشتید چطور؟
۶-اگر چند اسم مختلف داشته باشید افراد مختلفی میشوید؟
۷-آیا میتوانید به اسمی غیر از اسم خودتان فکر کنید؟
۸-اگر مردم بخواهند میتوانند همه چیز را در دنیا دوباره نامگذاری کنند؟
۹-آیا میتوانیم اسامی مردم را در دنیا خرید و فروش کنیم؟
۱۰-آیا ممکن است مردم هر چه پیرتر میشوند اسامی بیشتری انتخاب کنند؟
همهی دوستانِ کارگاه خودشان را معرفی کردند و به پرسشها، پاسخ دادند. نکتهی جالب توجه در کارگاهها این است که حتی اگر فرایند انجام کاری طولانی شود، کسالت بار نیست، بس که با ایدهها و حرفهای خلاقانه روبهرو میشوی. من اینجا فقط پاسخهای خودم را مینویسم، چون پاسخ بچهها را یادداشت نکردم و فقط گوش دادم.
۱-خیر
۲-بله
۳- نه، برای اینکه من همیشه در نوشتن و صحبت کردن، یک مخاطب دارم. درواقع، یک خورزو خان همیشه با من است برای همین، وقتی با خودم صحبت میکنم اسمم را به کار نمیبرم.
۴-من مشکلی نداشتم، احتمالا مردم مشکل داشتند و احتمالا بینهایت اسم داشتم، چون هر کس یک اسم برایم میگذاشت.
۵- دوست ندارم چند اسم داشته باشم حس گم شدن میکنم.
۶-نه افراد مختلفی نیستم.
۷- بله به سوفیا فکر کردهام ولی نه از این نظر که اسم خودم باشد.
۸- کار خیلی سخت و وقتگیری است، ممکنه با مقاومت مواجه بشه ولی محال نیست.
۹-قابل اجراست. خرید و فروش ندیدم ولی با کتک و زور دیدم یاد یک مطلبی در یکی از کتابهای تاریخی افتادم که رضا شاه اسم پهلوی را با زور از کسی که فامیلش پهلوی بود گرفت و از سواد کوهی شد پهلوی.
۱۰-پیری و جوانی ندارد در هر سنی ممکن است به دلایل مختلف اسامی زیادی برای خودشان انتخاب کنند.
آقای قائدی توضیح دادند که هر کدام از این پرسشها میتواند، یک جلسه تمرینِ یک کلاس باشد.
بعد از این تمرین از ما خواستند اسم دوستان را بنویسیم و برایشان نام تازه بگذاریم. تمرین خیلی جذابی بود، خیلی خوشم آمد، اسامی که بچهها برای من گذاشتند را مینویسم و اینکه چه کسی این اسم را برایم گذاشت. ستون اول اسم بچههایی است که برایم اسم گذاشتند، مقابلاش اسمهای تازهام است.
پرنیان: صامت
شیدا: دقیق
مریم ۲: مهرسا
معین: عکس
مانا: فریده
نسرین: جدی
رضا: ۹
مریم ۱: سوفیا
غزل: سوفیا
انیسا: ملکه
راضیه: سوفیا
مونا: فریبا
البته پیش از اینکه اسمهایی که برای هم گذاشتیم را بخوانیم از ما خواسته شد مثلا یکی از اسمها را بخوانیم بعد بچهها حدس بزنند این اسم چه کسی است؟ یا چه کسی فکر میکند این اسم برای اوست. من برای مهربان دست بالا کردم از بس که فکر میکردم مهربانم!!!!!!!!! جالبه که توی اسمهایی که برایم گذاشتند و در بالا میبینید اصلا مهربان نیست.
دربارهی این تمرین گفته شد که گام بعدی این است که بپرسید بر اساسِ چه خصلتی این اسم را به طرف دادهاید. اینجا بحث مترادفها، شباهتها و ... به یک طبقهبندی میرسید. چقدر اسمها مناسب انتخابها و دستهبندیها هستند.
بعد از این تمرینها و ساعتِ پس از استراحت، بحث دربارهی کتابِ راهنمای معلم پیکسی بود. برای نمونه فصل یکم شاملِ داستانها، نامها، چه چیزی واقعی است و چه چیزی نیست، چه چیزی میتواند اتفاق بیفتد و چه چیزی نمیتواند، تشابهها، مقایسهها، رشد و تواناییهاست. بعد در همین فصل یک اپیزود یک که مثلا دو صفحه است کلی تمرین برایش طراحی شده است و گام به گام برای مربی توضیح داده است. اما باید دقت کنیم که راهنما برای مربی است. حتی داستان هم نباید کامل در اختیار بچهها قرار بگیرد برای همین فصل به فصل کپی میشود و سر کلاس خوانده میشود. در آمریکا این داستان و راهنمایش به صورت سیمی است که بتوان یک بخش را جدا کرد و کپی کرد. به این معناست که این داستانها برای این نیست که بخوانیم و بخوابیم برای کار کردن است. راهنمایش برای این است که معلم به رخدادها آگاهی پیدا کند، برای مربی توضیح داده میشود که توانمند شود. مثلا در راهنما دربارهی خود پیکسی توضیح داده میشود که پیکسی چیست یا کیست و چه تاریخی دارد و چه پیشینهای دارد. در کتاب در صحنهی اول نمیخواهد به ما بگوید پیکسی موجود واقعی نیست، سر به سر دیگران میگذارد و آنها را نصیحت میکند. در راهنما دربارهی پیکسی کاملا به مربی اطلاعات میدهد. دربارهی منش فلسفی پیکسی هم توضیح میدهد. راهنما به این معنا نیست که مو به مو اجرایش کنید، ابزار است برای مربی که توانایی انتخاب داشته باشد.
بعد از توضیحات دربارهی راهنمای پیکسی یکی از تمرینهایش را اجرا کردیم. یک جدول کشیدیم که ستون اول عنواناش چیزها بود. ستون دوم: چیزهایی که میتوانیم به آنها فکر ولی نمیتواند اتفاق بیفتد. ستون سوم: هم فکر کنیم، هم اتفاق بیفتد. ستون چهارم: چیزهایی که نمیشه بهشون فکر کرد اما اتفاق میافتد. ستون پنجم نه میشود بهشون فکر کرد نه اتفاق میافتد. بعد ده تا مورد گفته شد که در ستون چیزها نوشتیم و باید میدیدیم در کدام یک از این ستونها قرار میگرفت.
۱-دایرهی زاویهدار
۲-کوهی که نصفاش زیر زمین است، نصفاش در ماه
۳-حجم انبوهی از ریش که هر چه کوتاه کنی باز همان اندازه است.
۴-شخصی که با هر کسی حرف میزند به سن او در میآید.
۵-دو عدد که با هم برابرند ولی در یک زمان مشخص نا برابر اند.
۶-ماشینی که صداهایی ایجاد میکند که در سراسر جهان شنیده میشود.
۷-فردا و دیروز به یک روز تبدیل شوند.
۸-فردی که در آن واحد هم از شما کوتاهتر است هم بلندتر
۹-موشی که میتواند یک فیل را قورت دهد.
۱۰-رودخانهای که بالا میرود.
بعد آقای قائدی پرسید مثلا دربارهی دایرهی زاویهدار چند نفر آن را در ستون یک و دیگر ستونها گذاشتهاند. بعد اگر مثلا کسانی که تعدادشان در ستون ۴ بیش از ستون ۳ بود باید میتوانستند دلیل بیاورند که چرا و مخالفت و موافقت گرفته میشد که در این فرصتِ کم تنها دربارهی دایرهی زاویهدار و کوهی که نصفاش زیر زمین است، نصفاش در ماه بحث کردیم و شد زمان صرف نهار و استراحت، اما پیش از رفتن برای نهار باید ارزیابی و حسمان را به کلاس میگفتیم.
حس و ارزیابی من: به کلاس سطح ۲ فکر میکردم، اتفاق هم افتاد.
ادامه دارد...
بعد از این مقدمه دربارهی راهنمایِ معلم پیکسی سحر ده پرسش پای تخته نوشت و آقای قائدی گفت هر کس خودش را معرفی میکند به این پرسشها هم پاسخ دهد. این تمرین یک جور تمرین زبانی است.
۱-آیا شما بیش از یک اسم دارید؟
۲- آیا والدین شما را به همان اسم صدا میکنند که دوستانتان؟
۳- آیا وقتی با خودت صحبت میکنی اسمت را به کار میبری؟
۴-اگر شما اسم نداشتید چه اتفاقی میافتاد و مشکلی پیش نمیآمد؟
۵- اگر شما چند اسم مختلف داشتید چطور؟
۶-اگر چند اسم مختلف داشته باشید افراد مختلفی میشوید؟
۷-آیا میتوانید به اسمی غیر از اسم خودتان فکر کنید؟
۸-اگر مردم بخواهند میتوانند همه چیز را در دنیا دوباره نامگذاری کنند؟
۹-آیا میتوانیم اسامی مردم را در دنیا خرید و فروش کنیم؟
۱۰-آیا ممکن است مردم هر چه پیرتر میشوند اسامی بیشتری انتخاب کنند؟
همهی دوستانِ کارگاه خودشان را معرفی کردند و به پرسشها، پاسخ دادند. نکتهی جالب توجه در کارگاهها این است که حتی اگر فرایند انجام کاری طولانی شود، کسالت بار نیست، بس که با ایدهها و حرفهای خلاقانه روبهرو میشوی. من اینجا فقط پاسخهای خودم را مینویسم، چون پاسخ بچهها را یادداشت نکردم و فقط گوش دادم.
۱-خیر
۲-بله
۳- نه، برای اینکه من همیشه در نوشتن و صحبت کردن، یک مخاطب دارم. درواقع، یک خورزو خان همیشه با من است برای همین، وقتی با خودم صحبت میکنم اسمم را به کار نمیبرم.
۴-من مشکلی نداشتم، احتمالا مردم مشکل داشتند و احتمالا بینهایت اسم داشتم، چون هر کس یک اسم برایم میگذاشت.
۵- دوست ندارم چند اسم داشته باشم حس گم شدن میکنم.
۶-نه افراد مختلفی نیستم.
۷- بله به سوفیا فکر کردهام ولی نه از این نظر که اسم خودم باشد.
۸- کار خیلی سخت و وقتگیری است، ممکنه با مقاومت مواجه بشه ولی محال نیست.
۹-قابل اجراست. خرید و فروش ندیدم ولی با کتک و زور دیدم یاد یک مطلبی در یکی از کتابهای تاریخی افتادم که رضا شاه اسم پهلوی را با زور از کسی که فامیلش پهلوی بود گرفت و از سواد کوهی شد پهلوی.
۱۰-پیری و جوانی ندارد در هر سنی ممکن است به دلایل مختلف اسامی زیادی برای خودشان انتخاب کنند.
آقای قائدی توضیح دادند که هر کدام از این پرسشها میتواند، یک جلسه تمرینِ یک کلاس باشد.
بعد از این تمرین از ما خواستند اسم دوستان را بنویسیم و برایشان نام تازه بگذاریم. تمرین خیلی جذابی بود، خیلی خوشم آمد، اسامی که بچهها برای من گذاشتند را مینویسم و اینکه چه کسی این اسم را برایم گذاشت. ستون اول اسم بچههایی است که برایم اسم گذاشتند، مقابلاش اسمهای تازهام است.
پرنیان: صامت
شیدا: دقیق
مریم ۲: مهرسا
معین: عکس
مانا: فریده
نسرین: جدی
رضا: ۹
مریم ۱: سوفیا
غزل: سوفیا
انیسا: ملکه
راضیه: سوفیا
مونا: فریبا
البته پیش از اینکه اسمهایی که برای هم گذاشتیم را بخوانیم از ما خواسته شد مثلا یکی از اسمها را بخوانیم بعد بچهها حدس بزنند این اسم چه کسی است؟ یا چه کسی فکر میکند این اسم برای اوست. من برای مهربان دست بالا کردم از بس که فکر میکردم مهربانم!!!!!!!!! جالبه که توی اسمهایی که برایم گذاشتند و در بالا میبینید اصلا مهربان نیست.
دربارهی این تمرین گفته شد که گام بعدی این است که بپرسید بر اساسِ چه خصلتی این اسم را به طرف دادهاید. اینجا بحث مترادفها، شباهتها و ... به یک طبقهبندی میرسید. چقدر اسمها مناسب انتخابها و دستهبندیها هستند.
یکی از دوستان درجال کشیدنِ دایرهی زاویهدار! |
بعد از توضیحات دربارهی راهنمای پیکسی یکی از تمرینهایش را اجرا کردیم. یک جدول کشیدیم که ستون اول عنواناش چیزها بود. ستون دوم: چیزهایی که میتوانیم به آنها فکر ولی نمیتواند اتفاق بیفتد. ستون سوم: هم فکر کنیم، هم اتفاق بیفتد. ستون چهارم: چیزهایی که نمیشه بهشون فکر کرد اما اتفاق میافتد. ستون پنجم نه میشود بهشون فکر کرد نه اتفاق میافتد. بعد ده تا مورد گفته شد که در ستون چیزها نوشتیم و باید میدیدیم در کدام یک از این ستونها قرار میگرفت.
۱-دایرهی زاویهدار
۲-کوهی که نصفاش زیر زمین است، نصفاش در ماه
۳-حجم انبوهی از ریش که هر چه کوتاه کنی باز همان اندازه است.
۴-شخصی که با هر کسی حرف میزند به سن او در میآید.
۵-دو عدد که با هم برابرند ولی در یک زمان مشخص نا برابر اند.
۶-ماشینی که صداهایی ایجاد میکند که در سراسر جهان شنیده میشود.
۷-فردا و دیروز به یک روز تبدیل شوند.
۸-فردی که در آن واحد هم از شما کوتاهتر است هم بلندتر
۹-موشی که میتواند یک فیل را قورت دهد.
۱۰-رودخانهای که بالا میرود.
بعد آقای قائدی پرسید مثلا دربارهی دایرهی زاویهدار چند نفر آن را در ستون یک و دیگر ستونها گذاشتهاند. بعد اگر مثلا کسانی که تعدادشان در ستون ۴ بیش از ستون ۳ بود باید میتوانستند دلیل بیاورند که چرا و مخالفت و موافقت گرفته میشد که در این فرصتِ کم تنها دربارهی دایرهی زاویهدار و کوهی که نصفاش زیر زمین است، نصفاش در ماه بحث کردیم و شد زمان صرف نهار و استراحت، اما پیش از رفتن برای نهار باید ارزیابی و حسمان را به کلاس میگفتیم.
حس و ارزیابی من: به کلاس سطح ۲ فکر میکردم، اتفاق هم افتاد.
ادامه دارد...
No comments:
Post a Comment