آمدی
مغرور
بیکلام
در نگاهت هزار معما
و بر لبانت مهر خاموشی
اندکی گذشت
آرام آرام نزدیک شدی
مغرور
بیکلام
کمی مهربان
و عشق را به امانت به من دادی و دور شدی
و من مدتهاست بار امانت تو را به دوش میکشم
آرام
بیکلام...
فرزانه مینو فر
پ.ن: دلت نزدم امانت بود از مدتها پیش...
۲۲ فروردین ۹۴ شنبه غروب
No comments:
Post a Comment