ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Tuesday, December 23, 2014

جلسه‌ی نقد کتاب راهنمای نگارش پژوهش دانشگاهی، نوشته‌ی سعید عدالت‌نژاد


این جلسه  را روز چهارشنبه ۲۶ آذر در ساختمان دایرة‌المعارف اسلامی شرکت کردم. ابتدای جلسه آقای عدالت‌نژاد نکاتی را درباره‌ی کتاب گفتند و صحبت‌های خود را این گونه شروع کردند که روش تحقیق با روش نگارش یکی نیست و این کتاب درباره‌ی نگارش تحقیق است. صورت کار نوشته‌ها به سامان و معیار نیست. نوشتن یک بازی نیست کاری نیست که بشود با چند منبع یک مقاله نوشت. امروزه اینگونه شده است که دانشجو به استاد می‌گوید من چهار جلسه نیامدم تحقیق می‌آورم. کپی پیست می‌کند و می‌دهد به استاد بازی که در دانشگاه‌ها شاهدش هستیم. افراد نمی‌دانند می‌خواهند چه کار کنند. این صورت کار است اما درباره‌ی محتوا آنچه این کتاب دنبال می‌کند این است که نشان دهیم دامنه‌ی تحقیق همیشه باز است اینکه کسی فکر کند از یک مرحله‌ای من مرجعیت پیدا کردم اشتباه است اگر نقد نپذیرد پایان کار اوست.
آقای عدالت‌نژاد ادامه دادند که در فرهنگ ما سه معنا از ایدئولوژی وجود دارد معنای باید‌ها در برابر هست‌ها که ساخته‌ی آقای مطهری است جای دیگر سابقه ندارد دو معنای دیگر هم دارد به معنای اندیشه است و به معنای مفهومی است که اندیشه‌ای را ارائه کنم که منصوب به یک شخص است با گروه خاصی که قابل نقد نیست و چون از آن منبع تولید می‌شود نمی‌شود نقد کرد معمولا کسانی که در یک حزب و گروه جمع می‌شوند به یک اندیشه‌ی این چنینی می‌رسند نباید هیچ اندیشه‌ای ایدئولوژی شود.
اینکه دسترسی به فلانی نیست تعبیر غلطی است. در این کتاب مثال‌های متعدد قابل نقد عرضه کرده‌ام که ارزش نقد کردن داشته باشد.  و کاردی ساخته‌ام که دسته‌ی خودش را هم می‌برد.
پس از این توضیحات آقای هومن پناهنده با مقدمه‌ی کوتاهی نقد کتاب را آغاز کردند. ایشان گفتند که من این کتاب را قبل از چاپ دیده‌ام. خرده‌گیری از این کتاب به یک اعتبار از خودم هم هست. به همین دلیل اگر ایرادی می‌گیرم ناصواب باشد چون خیلی‌هاش به خودم برمی‌گردد دوستان می‌توانند به ایراداتی که بی‌جاست جواب بدهند. به دلیل همین پشت صحنه بودن دچار تعارض بودم. اگر روا باشد می‌توانند بگویند تو اگر می‌دانستی چرا قبلا نگفتی. امیدوارم روا نباشد. خوانش اول با خوانش دوم متفاوت است. آنچه عرض می‌کنم مستحبات را هم می‌گویم. شیوه‌ی من در ویرایش حداقلی است. اگر از تعبیری درست خوشم نیاید آن را تصحیح نمی‌کنم. حداقلی ویرایش می‌کنم. آنچه زبان‌شناس به غلط می‌گوید غلط است. غلط مشهور غلط نیست. آنچه می‌گویم روش رسمی کارم نیست چون می‌دانم ناراحت نمی‌شوند مستحبات را هم خواهم گفت مطابق روش هم می‌توانی بگویی غلط نیست.
آقای پناهنده کتاب را در سه بخش ویرایش صوری، ویرایش زبانی و ویرایش محتوایی نقد کردند. نقد ایشان بسیار دقیق بود و همان ‌طور که خودشان گفتند مستحبات را هم از قلم نینداختند که چون از حوصله‌ی این نوشته خارج است از نوشتن موبه موی آنها می‌گذرم و شاید به مرور زمان نکاتی را که ایشان فرمودند و به نظرم برای همگان مفید است در پست‌های جداگانه آوردم.
متاسفانه مجبور شدم جلسه را سی دقیقه زودتر ترک کنم بخش عمده‌‌ای از ویرایش محتوایی را که مورد علاقه‌ی خودم هم بود از دست دادم.


No comments: