کلافهام... سردرگم
شدهام مثل باران... وقتی که نمیبارد
چه پاییز نامهربانی داشت امسال
هر روز نبودنت را انکار کردم
دوست داشتنت را تکرار
حالا که دارد میرود خوشحالم
شدهام مثل میزبانی که مهمانش را دوست ندارد
با عجله بدرقهاش میکنم
خوشحالم که دارد میرود
آخر من منتظر آمدن زمستانم
منتظر دی... دی دوست داشتنی من و تو
هی هوا سردتر میشود و دل من گرمتر
کاش... کاش این دی زودتر بیاید
پ.ن: نوشته از من نیست ولی هر چه میگردم نام نویسندهاش را پیدا نمیکنم. نویسندهاش حلال کند نتوانستم که نگذارماش.
No comments:
Post a Comment