روزی که بزرگداشت داریوش مهرجوئی در فرهنگستان هنر برگزار شد من
آخرین ردیف روی یکی از صندلی هایی نشسته بودم که به دیوار چسبیده بود کنار آخرین
دوربین فیلمبرداری! از آن بالا که به کل سالن نگاه می کردم به یکی از دغدغه های
همیشگی ام فکر می کردم. موفقیت، نتیجه تلاش است یا ترکیبی است از استعداد و تلاش و
شانس یا از ازل در تقدیرت بوده است؟ البته همان روز وقتی کیومرث منشی زاده با
ادبیات خاص خودش صحبت کرد به طنز و جدی گفت مهرجوئی تاس اش خوب اومده نه اینکه خوب
تاس ریخته است. من اما فکر می کنم گاهی سوت آغاز یک موقعیت خوب را ممکن است شانس
بزند اما ماندن در آن و رسیدن به خط پایان موفقیت، تلاش است اگر در تقدیرت باشد!!!
یک جورهایی کم کم دارم به این نتیجه می رسم که ترکیبی از همه ی اینهاست یعنی
استعداد، تلاش، خلاقیت و البته شانس یا بخت و گویی همه اینها جمع می شود زیر چتر
تقدیر از پیش نوشته! یعنی آدم های بختیار
کسانی هستند که علاوه بر چیزهایی که خودشان با تلاش به دست می آورند مثلا شانس
دیده شدن هم دارند یا بدون اینکه دست خودشان باشد در فضای خاصی به دنیا آمده اند
که نیازی نیست از صفر شروع کنند مثلا از ده بیست پنجاه شروع می کنند منظورم حتی
امکانات مادی هم نیست مثلا اگر کامکارها آن قدر پدرشان در زمینه یادگیری موسیقی
سخت گیر نبود باز هم کامکارها می شدند؟
امروز که رفتم دیدن آقای سید
عرب همین بحث مطرح شد نه درباره موفقیت درباره بعضی امور دیگر و اینکه آیا واقعا
اتفاقی که برای ما می افتد از پیش تعیین شده و تقدیر است یا نه؟ به عنوان نمونه
دیدن شخص خاصی یا پیدا شدن او در زندگی آدم. ایشان هم معتقد بودند گاهی اوقات خیلی
اتفاقات دست ما نیست انگار همه اتفاقات به سمتی سرازیر می شوند که آن اتفاق خاص
بیفتد اعم از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم گاهی اوقات به ظاهر همه چیز مهیاست اما
نمی شود که نمی شود که نمی شود اما گاهی می شود بدون اینکه احساس کنی همه چیز
مهیاست.
حالا فکر می کنم تقدیرت را نوشته اند اما به صورت کلی تو با تلاش
خودت اما به سمت تقدیرت می روی نه به هر سمت و سویی در این شلوغ پلوغی ها تاس ات
هم خوب یا بد می آید همه اش روی هم با کم و زیادش می شود هفتاد هشتاد سال زندگی که
با کمک خدا و خودت و دیگری ها به دوش می کشی.
پی نوشت: هنوز هم نمی دانم سهم کدام یک بیشتر است تلاش، تاس یا
تقدیر؟
No comments:
Post a Comment