الهام برای کادوی تولدم کلی به زحمت افتاده است. کادویی گرفته است به شرط اندازه بودن و از من میخواهد که قراری بگذاریم برای اینکه اگر مناسب نبود ببرد عوض کند. با خودم فکر میکنم آیا من ارزشاش را داشته ام که یکبار برای خریدنش برود، یک روز با من قرار بگذارد و احتمالا یک روز هم برود عوض کند بدون اینکه ادای فروتنی درآورم فکر نمیکنم در این ده دوازده سالی که دوست بودیم هیچ کار ویژهای برایش کرده باشم. این همه زحمت برای من از کادویی که گرفته است و به جای خودش ارزشمند است ارزشمندتر است.
در پاسخ کامنت سوده در این پست نوشتهام که عالم به چیزهای دیگری بند است و یکی از این بندها محبت است.
No comments:
Post a Comment