ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, March 06, 2014


یکی از آشناهامون یک روز عصر می رود دنبال نوه پنج ساله اش که مهد کودک بوده است در راه برگشت این مادربزرگ مهربان افت فشار داشته است به نوه اش می گوید شکلات داری؟ نوه اش یک شکلات به او می دهد اما طعم خوبی نداشته است و مادربزرگ شکلات را می اندازد داخل سطل آشغال نوه اش بی درنگ  به این حرکت مادربزرگ اعتراض می کند و می گوید می دانی الان چند هزار کودک در دنیا گرسنه هستند؟
این ماجرا در یکی از کشورهای اروپایی اتفاق افتاده است با ملاحظه اینکه تفکر و تربیت  مرز نمی شناسد  اما گاهی فکر می کنم وقتی ما به برنامه ای که یک کم تاکیدش بر مثلا محیط زیست  بیشتر است اعتراض می کنیم و می گوییم این حرفا چیه می زنید؟ احتمالا بچه که بودیم در مهد کودک یک توپ دارم قلقلیه یادمون دادند و احتمالا خیلی از ما را وقتی راهی مدرسه می کردند سفارش می کردند که خوراکی هات  و به کسی ندی ها...
آدم به فکر فرو می رود که چه می شود این همه کودک در عالم یک کودک پنج ساله جا می شوند؟ احتمالا چنین کودکی در عالم شخصی خودش خودآگاه و ناخودآگاه تا پایان عمرش کاری نمی کند که در حق کودکان همه عالم ظلم شود


No comments: