۱۵
کلاس فلسفه برای کودکان
جلسهی نهم، دختران یازده ساله
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ یکشنبه صبح
امروز پیکسی را بردم، از آیلار خواستم قسمت نخستاش را توضیح بدهد که بچهها یادشان بیاید، بعد فصل دوم را خواندم، اما بچهها به قدری خوششان آمد که گفتند خانم اگر میشود باز هم ادامه دهید، فصل سه را هم خواندم ولی گفتم وقت نداریم، کلاس را پیش ببریم. گفتند خب بحث نکنیم پیکسی را تا آخر بخوانیم. گفتم نمیشود. اما برایشان گفتم من از روز اول تصمیم داشتم در این کلاس فقط پیکسی بخوانم، شما با همان یک جلسه پیشداوری کردید و خودتان دیگر به پیکسی رای ندادید. گفتند اولش قشنگ نبود. گفتم داستانها به مرور که شخصیتهایش را میشناسیم جذابتر و قشنگتر میشوند، در داستان خواندن باید صبور باشید. بعد ازشان خواستم هر کس یک پرسش بنویسد. یکی از پرسشها را که قابل بحث بود انتخاب کردیم. پرسش آیلار بود: چرا خواهر پیکسی خشن بود؟ از پاسخ دادن به این پرسش، بحث قدرت راه افتاد بچهها دربارهی اینکه قدرت چیست و اگر کسی قدرت داشته باشد یا بزرگتر باشد میتواند خشن هم باشد؟ بحث کردند و موافقت و مخالفت گرفتیم. در نهایت، همه به جملهی عسل رای دادند و پذیرفته شد. عسل دربارهی نسبت قدرت با بزرگتر بودن، در مخالفت با کیمیا معتقد بود که کسی که بزرگتر است همیشه احساس قدرت نمیکند، مثال خودش و خواهر کوچکترش را هم زد که بسیار شبیه پیکسی و خواهرش بود. (چون کلاس را ضبط نکردم تربیت جملهها و موافقت و مخالفت گرفتنها را در ذهن ندارم. اما در کل بحث خیلی خوب و منظم پیش رفت.) بعد هم از همهشان خواستم در یک جمله بنویسند قدرت چیست؟
عسل: زور بازو
رژینا: قدرت به این معنا نیست که خودمان را بزرگتر از همه ببینیم زیرا باید با قدرتی که داریم به دیگران کمک کنیم.
ملیکا: احساس مالکیت بر چیزی و برکسی
پارمیدا: به نظرم قدرت باعث گناه میشود و اصلا خوب نیست ولی از نظر اینکه آدم قدرت داشته باشد به دیگران هم بدهد بد نیست. ولی قدرت دانش ماست.
نیکو: قدرت یعنی کارهایی انجام دهیم که خیلی قدرت میخواهد.
نگار: قدرت احساس متوسطی است که بعضی اوقات خوب و بعضی اوقات بد است.
محدثه: قدرت یعنی زورگویی و احساس قدرت
کیمیا ۱: قدرت چیز بسیار بدی است ولی برای چیزهای خوب قدرت داشته باشند بسیار عالی است.
عطیه: قدرت گاهی وقتها خوب و گاهی بد است ولی آدم باید خودش باشد نه یک فرد ظالم و قدرتمند.
پریسا: احساس نیاز نداشتن به کسی و احساس مسئولیت در برابر دیگران.
آیلار: احساس راحت شدن
کوثر: یعنی زورگویی مثل داعش و مغول
سوگند: قدرت تا حدی خوب ولی از وقتی که غرور قدرت آفت جان انسان شود خیلی بد است و ضرر دارد.
بهار: یعنی عصبانیت و عصبانیت چیز مزخرفی است و باعث از بین رفتن ما میشود.
نیکی: یعنی نفوذ داشتن در کسی
بعد هم ارزیابی پایان دربارهی کلاس
پریسا: خیلی خیلی عالی بود. کاشکی ادامه داشته باشد و زمانش هم بیشتر شود و سال آینده نیز با شما فلسفه داشته باشیم. با تشکر از زحمات همیشگی شما.
ملیکا: ای کاش فقط داستان نمیخواندیم و یک چیز تفریحی که در طول این مدت وقتی بچهها حواسشان نبود میگفتند اجرا شود.
محدثه: عالی بود خیلی.
عسل: کلاس عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی چون من برنده شدم یاه یاه یاه
کوثر: پیکسی خیلی جالب بود با اینکه فکر میکردم بد است.
نیکو: این قسمت از پیکسی خیلی خوب بود.
نیکی: باید بازی کنیم.
پارمیدا: امروز خیلی خوب بود و من فهمیدم که قدرت چیست و این که چطور باید از آن استفاده کرد و داستان پیکسی خیلی خوب بود.
نگار: جلسهی خوبی بود چون دربارهی پیکسی صحبت کردیم، خیلی خوب بود دربارهی خواهر پیکسی هم صحبت کردیم.
کیمیا ۱: امروز بهتر از همهی روزها بود چون من بسیار زیاد در کلاس حرف زدم.
بهار: خوب و گوگولی بود.
عطیه: این جلسه خوب بود فقط وقت کمی داشتیم.
سوگند: خوب بود من از پیکسی خیلی خوشم آمد
رژینا: خیلی خیلی خوب بود.
ارزیابی خودم: از بحث بچهها دربارهی قدرت و تعریفهایشان خیلی لذت بردم. احساس قدرت فلسفی کردم!
نکتهی یک: عسل در ارزیابیاش اشاره کرده عالی است چون من برنده شدهام. به نظرم در چنین مواردی تسهیلگر باید حواساش باشد که به مرور زمان و در جلسههای بعدی این حس برنده، بازنده بودن را به لطایفالحیلی در بچهها از بین ببرد. چون رایگیریها و انتخاب یک نظر بههیچعنوان، نشاندهندهی برنده شدن یا درست بودنِ نظر شخص نیست، فقط نشان میدهد که در حال حاضر، جمع به این نتیجه رسیده است که این نظر درست است. همین، پس باید حواسِ تسهیلگر به این گونه احساسات باشد.
نکتهی دو: در دو جلسهی پیش از این در کارگاه تربیت مربی سطح ۲، بحث از این شد که داستانهای لیپمن، جذابیت کافی را ندارند و باید داستانها جذابتر از این باشد. امروز بچهها، چنان با پیکسی و رخدادهایش ارتباط برقرار کرده بودند، که یک جورهایی من را هم غافلگیر کردند. در این دو فصلی که خواندم، تجربههای شخصیشان بسیار به آنچه پیکسی میگفت نزدیک بود و همین داستان را برایشان جذاب کرده بود. تا اینجای کار به نظرم، لیپمن خیلی هوشمندانه از عالم بچهها برای بچهها خبر آورده است، منتهی خبرهای فلسفی...
جلسهی نخست: اینجا
جلسهی دوم: اینجا
جلسهی سوم: اینجا
جلسهی چهارم: اینجا
جلسهی پنجم: اینجا
جلسهی ششم: اینجا
جلسهی هفتم: اینجا
جلسهی هشتم: اینجا
جلسهی نخست: اینجا
جلسهی دوم: اینجا
جلسهی سوم: اینجا
جلسهی چهارم: اینجا
جلسهی پنجم: اینجا
جلسهی ششم: اینجا
جلسهی هفتم: اینجا
جلسهی هشتم: اینجا
No comments:
Post a Comment