باید با من حرف میزدی
من محتاج یک جمله بودم
جملهای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای ننوشتن، برهاند.
باید با من حرف میزدی
تا چیزی مینوشتم
کلیدِ ادامهی زندگی، در حنجرهی تو بود
در صدای تو
تویی که در من، من را گم کرده بودی.
سید محمد مرکبیان
No comments:
Post a Comment