بعضی حرکات را درک نمیکنم، همانطور که حتما خیلیها هم من را درک نمیکنند. نمیدانم این عکس برای کنکور چه سالی است، امیدوارم عروس خانم هر جا هستند موفق باشند. اما این یکی از چیزهایی است که درک نمیکنم. از دورهی دبیرستان اگر عروسی فامیل دور، خیلی خیلی خیلی دور، هم دعوت بودیم از صبح مدرسه نمیرفتم که شب عروسی دعوتیم، درکاش برایم
سخت است که کسی را روز عروسی خودش و در لباس عروسی سر کنکور ببینم. حتما به همین دلایل این عروس خانم برای خودش کسی میشود و من نمیشوم.
در قانون خود-نوشتهی من، درست یا غلط، مهم نیست که آدم در زندگیاش کسی بشود یا نشود اما خیلی مهم است که به دلش و به لحظههای لذتبخش زندگیاش بدهکار نباشد.
پ.ن: منظورم این نیست که این عروس خانم با این کارش الان کلی به خودش بدهکار است، اگر در عالمی که برای خودش تعریف کرده است، این کارش معنیدار است، پس حسابش با زندگی، با خودش و با دلش صاف است، در عالم من اما عین بدهکاری است.
1 comment:
کنکور نبوده است یکی از امتحان های دانشگاه آزاد در گیلان بوده است
Post a Comment