ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Friday, February 27, 2015

امروز صبح رفتم آرایشگاه، خانومه باید ۲۰۰۰ تومان بهم بقیه می‌داد. گفت: ندارم می‌خوای یک مداد چشم بردار. من که تا حدود بسیاری تازگی‌ها توانستم با شکلات و آدامس و چسب زخم به‌جای بقیه‌ی پولم، کنار بیایم شوکه شدم، گفتم: نه ممنون بقیه پولم را بدهید. گفت: آخر ندارم می‌خوای گل سر بردار، گفتم: نه ممنون! گفت: مدادها خوبه ها (حالا همین مدادی که می‌گفت ۲۰۰۰ تومان اصلش ۱۸۰۰۰ تومان است، من نمی‌دانم از چی می‌سازنند که ۲۰۰۰ تومان هم که می‌فروشند براشون سود دارد) گفتم: ممنون من مداد چشم دارم نیاز ندارم. بعد یک دفعه به ذهنم رسید گفتم پولم را بدهید کارت می کشم. الان یک عالمه از خودم برای این مقاومتم راضی هستم. 

پ.ن: یعنی فقط خدا می‌داند بابت بقیه‌هایی که بهمون نمی‌دهند چقدر  ضرر می‌کنیم داغیم حالیمون نیست.
پ.ن ۲: این آرایشگاه بتی نیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها...

آدینه، هشتم اسفند ۹۳

No comments: