دو کلام از سعدی و دکارت
همه کس را عقلِ خود به کمال نماید و
فرزند خود به جمال.
یکی جهود و مسلمان مناظرت کردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
بطیره گفت مسلمان گر این قباله من است
درست نیست، خدایا، جهود میرانم
جهود گفت به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم
(سعدی، گلستان)
میان مردم عقل از هر چیز بهتر تقسیم
شده است چه هر کس بهرهی خود را از آن چنان تمام میداند که در مردمانی که در هر
چیز دیگر بسیار دیر پسندند، از عقل بیش از آنکه دارند آرزو نمیکنند.
(رنه دکارت،
گفتار در روش درست راه بردن عقل)
پ.ن: میخواستم در ادامهاش بنویسم ولی من یک
جاهایی اعتراف میکنم که عقلم نمیرسه، ولی دیدم حق با سعدی و دکارت است، این
اعتراف در خلوتم است، در بین مردمان بهرهی خود را از عقل چنان کافی میدانم که
بیش از آن آرزو نمیکنم.
No comments:
Post a Comment