
من نمیدانم الان چند درصد مردها به نسبت قدیم دست بزن دارند چون دست کم در فامیل با همهی کم و زیادش ازدواج جوانها موفق بوده است و در بالا بردن آمار طلاق سهمی نداشتهایم. اما به جنبهای از پرسش خاله سوسکه فکر میکنم که هیچ وقت فکر نکرده بودم. اینکه در اوقات خوشی و خرمی که همه خوش و خرماند و مشکلی هم نیست و فضا، فضایی عشقولانه است. اما در عصبانیت هم اگر عاشق ماندی شرط است به این معنا که خشمگین شوی ولی بدون کینه، بعضی آدمها وقتی از دستت عصبانی میشوند چنان بغض و کینهای دارند که از چشمهایشان هم میزند بیرون، اما بعضی آدمها عصبانی که میشوند حس نمیکنی ازت متنفر هم هستند. کش هم نمیدهند و کینه هم نمیکنند و یک جر و بحثی میشود و تمام میشود و میرود پی کارش. درواقع، خاطرخواههای خاله سوسکه از آنهایی هستند که وقتی عصبانی میشوند نمیتوانند حساب عاشق بودنشان را از عصبانی بودنشان سوا کنند.
اگر از دستم ناراحت بشی من و با چی میزنی؟ یعنی دلت تا کجا میتونه باهام مهربون بمونه؟ یعنی حساب دلت از حساب خشمات سواست؟
پست مرتبط: باور سوسک سیاه دلبر
یک پست مرتبط دیگر:اگه من زنت بشم من و با چی میزنی؟
No comments:
Post a Comment