در کارگاههای حلقهی کندوکاو فلسفی، هر چند وقت یکبار تسهیلگر (همان معلم در نظام سنتی) برمیگردد پرسشها و پاسخهای مطرح شده را یکبار دیگر مرور میکند تا بچهها بدانند از کجا شروع کردهاند و به کجا رسیدهاند، یکی دو روزی است احساس میکنم در تمام زندگیم همیشه دستی هر چند وقت یکبار نشانم میدهد از کجا شروع کردهام، بین راه کجاها ایستادهام، کجاها گردنکشی کردهام، کجاها جلو زدهام، کجاها عقب ماندهام، کجاها شکستهام، کجاها اوج گرفتهام، کجاها فرود آمدهام، کجاها سقوط کردهام، کجاها در باغ نبودهام، کجاها اشتباهی بودهام، کجاها اشتباه انتخاب کردهام، کجاها حسودی کردهام، کجاها خوشحال بودهام، کجاها غمگین شدهام، کجاها گریه کردهام، کجاها امیدوار و ناامید بودهام و آن قدر نشانم میدهد تا شیر فهم شوم الان دقیقا کجای جهان ایستادهام؟!
دو روز است اما گیجم، شیر فهم نمیشوم، شاید همان دست پنهان بودنم را در یک گوشهای از عالم از دست داده است که این پازل کامل نمیشود...
No comments:
Post a Comment