ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Saturday, August 30, 2014

فردای اون روز شازده کوچولو اومد پیش روباه.
-کاش سر همون ساعت دیروز اومده بودی. اگر مثلا سر ساعت ۴ بیای من از ساعت ۳ قند تو دلم آب می‌شه و هر چی ساعت جلوتر بره بیشتر احساس شادی و خوشبختی می‌کنم. ساعت ۴ که شد دلم بنا می‌کند به شور زدن و نگرانی، اون وقته که قدر خوشبختیم و می‌فهمم. اما اگر تو وقت و بی‌وقت بیای من از کجا باید بدونم چه ساعتی باید دلم و واسه دیدنت آماده کنم؟ ...هر چیزی واسه خودش رسم و رسومی دارد...

No comments: