برای اینکه تک بعدی نباشم خیلی چیزهای بی ربط و با ربط را در حد امکاناتی که داشتم و نداشتم یاد گرفتم و به سمتش رفتم. بیشک پس از این هم اینگونه خواهم بود. بعد از تک بعدی نبودن دلیل دیگری هم داشت باید از جمع اضداد کمال استفاده را ببری که کم نیاوری. سالی که پایاننامه مینوشتم آن چیزی که مانع از هنگ کردن مخم شد حرکات موزون بود. این سالهای اخیر که برای این کنکور کذایی درس میخواندم زومبا باعث شد تو روی کتاب و دفترهایم نایستم و تا روزهای پایان باهاشون مهربان باشم. گاهی فکر میکنم فلسفهی بدون هنر دیوانهات خواهد کرد باید هنرهایی از جنس موسیقی، رمان، شعر، حرکات موزون را تزریق کنی به روح و روانات که بخشهایی از جانات به خواب نروند و بخشهایی چنان بیدار شوند که خواب شب از سرت بگیرند. خیلی خیلی خیلی خیلی تکراری است که عاشق فلسفهام اما در کنار فلسفه خواندنم اگر نبودند به قول آقای داوری این خواهران دلسوز هنر، بیشک کم آورده بودم.
دیروز یاد ایام روزها و ساعتهای حرکات موزون پس از سالهابود.
پینوشت: وحیده مچکریم
No comments:
Post a Comment