ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Monday, May 05, 2014

علاقه و شناخت، رابطه‌ای دو سویه با هم دارند به این  معنا که هر چه شناخت ما از کسی یا چیزی بیشتر می‌شود علاقه هم بیشتر می‌شود (یا کمتر می‌شود که کمترش فعلا به بحث من ربط ندارد). در یک تجربه‌ي بسیار دم دستی و روزمره و اولیه، این قاعده برایم ملموس‌تر شد هرچند که با آن بیگانه هم نبودم. یک روز یک دکتر سنتی در تلویزیون از مزایای مربایی می‌گفت که برای همه چیز خوب است. من و مامان پای تلویزیون بودیم او می‌گفت و من دربه‌درِ کاغذ و قلم که اسم مربا را بنویسم. بعد از دقایق طولانی که این مربا از ما دلبری کرد آقای دکتر گفتند این مربا، مربای به است. وا رفتم، یعنی مربای به در خانه‌ی ما به وفور یافت می‌شد و من دائم، در برابر اصرار‌های مامان که بخور خاصیت دارد، ادا و اصول در می‌آوردم که دوست ندارم. حالا از آن زمان نه تنها مربای به می‌خورم که خیلی هم دوستش دارم از بس که خوب است. به همین معنا، شاید عشق در نگاه اول هم بی‌معنا می‌شود.


No comments: