یعنی بافنده است. وقتی چند دقیقه به یک کار تمام ابریشم نگاه کنی دیوانهات میکند. گاهی فکر میکنم فرش ماشینی با این سرعتی که خودش را با سلیقهی مخاطب در هر رنگ و نقشهای هماهنگ میکند بهزودی فرش دستباف ایرانی جایش در موزهها خواهد بود. نمیدانم شاید اگر من هم از کودکی چشم و حواس و ذهنم با فرش دستباف گره نخورده بود باز هم این روزها متعصبانه دربارهی فرش دستباف نظر میدادم یا مدافع نظریههایی بودم که میگویند فرش ماشینی را میتوانی با پرده و مبلمان خانهات ست کنی، ارزانتر است و سبک است و این حرفها.... واقعا تصورش برایم سخت است برای همین اگر گاهی دربارهی فرش دستباف حرف میزنم نیتم سرزنش علاقهمندان به فرش ماشینی نیست. دلم برای فرش دستباف و هنری این همه چشمنواز میسوزد. برای قریبی که اینهمه غریب است.
ما اجازه نمیدهیم کیفیت فناپذیری حیات بیمعنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگیمان.
برگ
Friday, June 27, 2014
یعنی بافنده است. وقتی چند دقیقه به یک کار تمام ابریشم نگاه کنی دیوانهات میکند. گاهی فکر میکنم فرش ماشینی با این سرعتی که خودش را با سلیقهی مخاطب در هر رنگ و نقشهای هماهنگ میکند بهزودی فرش دستباف ایرانی جایش در موزهها خواهد بود. نمیدانم شاید اگر من هم از کودکی چشم و حواس و ذهنم با فرش دستباف گره نخورده بود باز هم این روزها متعصبانه دربارهی فرش دستباف نظر میدادم یا مدافع نظریههایی بودم که میگویند فرش ماشینی را میتوانی با پرده و مبلمان خانهات ست کنی، ارزانتر است و سبک است و این حرفها.... واقعا تصورش برایم سخت است برای همین اگر گاهی دربارهی فرش دستباف حرف میزنم نیتم سرزنش علاقهمندان به فرش ماشینی نیست. دلم برای فرش دستباف و هنری این همه چشمنواز میسوزد. برای قریبی که اینهمه غریب است.
Labels:
بابا,
خود-نوشت,
دیگری ها و من,
نیم نگاه من,
نیم نگاهی به خودم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment