این روزها که حالوهوای روز مادر دارد،
دلم میخواهد یک کوچولو از مامان بنویسم با این توضیح که نه اینکه فکر میکنم چون
مامانِ من است و من دوستش دارم گمان میکنم خیلی خوب است که معتقدم همهي مامانها
خوباند چون ماماناند. از روزگاری که توجهم جدیتر به آدمها جلب شد و دیگر دنیای
اطراف برایم شوخی و بازی و سربههوایی نبود سعی کردم بفهمم چه چیزهایی مامان را
مامان کرده است، یک جورهایی سعی کردم به او نه به عنوان کسی که با من نسبت عاطفی و خونی دارد که به عنوان یک
انسان نگاه کنم و ببینم چه خصلتهایی در او باعث شده است که حتی بدبینترین افراد
هم او را دوست دارند و برایش احترام قائلاند. دلم میخواست به این الگو نزدیک
شوم. شاید مهمترین ویژگیهایی که در او کشف کردم زبان و سکوتاش بود. الگویی که
برای من هنوز هم آرزوست و احساس میکنم فرسنگها با آن فاصله دارم. در کنار این دو
صبر و گذشت و مهماننوازی و احترام به بچههای کوچک را میتوانم اضافه کنم. عادت
ندارد از بچههایش تعریف کند. خیلی اهل نصیحت کردن نیست. اما چند چیز را مدام و هنوز تکرار میکند که
عبارتاند از: همیشه حرف حق و قبول کنید، هیچ کس را مسخره نکنید (از مسخره کردن
واقعا متنفر است) هیچ وقت در یک جمعی وارد میشوید فکر نکنید از کسی بالاتر هستید،
مغرور نشوید، خدا به آدم عزت بدهد...
توصیه میکنم مامانهایتان را بنویسید
مامانها قشنگترین داستانهای زندگی هستند که هیچ وقت تکراری نمیشوند. امیدوارم
خدا به همهی مامانهایی که هستند سلامتی بدهد، مامانهایی که از دنیا رفتهاند را
بیامرزد و به همهي ما دخترها و پسرها معرفت بدهد قدر مامانهایمان را بدانیم و از ایشان تا میتوانیم یاد بگیریم. مامانها
اولین استادهای دانشگاه زندگی هستند، بیاندازه به آنها احترام بگذاریم.
روز همهی مامانهای مهربون و دوست
داشتنی خیلی مبارک
2 comments:
عاشق مامانتم فایزه .عاشق
با اینکه عمه ات می شه این جمله را خوب اومدی. از اون لحاظ که عمه ات می شه برای آینده ی خودم امیدوار شدم
Post a Comment