خیلی دوست ندارم در حوزههای اقتصادی و
سیاسی نظر بدهم نه تنها در این دو حوزه بلکه مدتهاست تمرین میکنم در همهي حوزههایی
که ناآگاهم یا آگاهیام خیلی کم است نظر ندهم اینکه گاهی یادم میرود و دربارهی
بعضی امور که دربارهشان بیسوادم فکر میکنم باید دُرفشانی کنم و احساس میکنم
ملتی معطل ایدههای من بودهاند برمیگردد به حافظهی تاریخیام....
اما
نظر ندادنم به معنای بیتفاوت و ناآگاه بودنم به مسائل اطرافم نیست دلم میخواهد
برای اولین و آخرین بار در حوزهي سیاست و اقتصاد آنچه را به عقل ناقصم میرسد
بگویم و رد شوم اگر هم به نظرتان پرت و
پلا و نابخردانه بود شما هم بخوانید و رد شوید جدی نگیرید.
با
این مقدمه شروع میکنم که به نظرم چیزهایی مثل اختلاس و رانتخواری و رشوه گرفتن و
پارتیبازی و زدوبند و اینکه کارمندان دولت چه کارشان را انجام بدهند چه ندهند
حقوقشان را میگیرند و میزان حقوق ربطی به میزان کیفیت کار کارمندان ندارد در
ایران عزیزمان شبیه غدّههای سرطانی هستند و البته از نوع پیشرفتهاش که دکترها
جواب کردهاند.
با
این مقدمه میخواهم برسم به اینجا که امیدوارم یارانههایی که قرار است عدهای
نگیرند و به عدهای هم ندهید (که این خود در بحث عدالت جای بحث دارد) نتیجهاش این
نباشد که بعضی از مدیران کاربلدِ سازمانهای دولتی از راه قانونی پروژههای
میلیاردی برایش و برای خودشان تعریف کنند (همچنانکه بدون این پولها هم راه
برایشان بسته نیست) و بعد کمتر از میلیون هزینه کنند و یک آب هم رویش... از راه
غیر قانونیاش هم که اختلاس و فرار است. مسئله خیلی فراتر از گرفتن یا نگرفتن یارانهها است. کاش یک روزی بیاید بدون اینکه بگویید
بهداشت، بدون اینکه بگویید کارهای عمرانی، بدون اینکه بگویید مسکن، بدون اینکه
بگویید کار برای جوانان و بدون اینکه فیلم افتتاح جایی را نشان دهید... مردم آهسته
و پیوسته پیشرفت و بهبود همهی اینها را در عمل ببینند و به جای این غر زدنهای
زیر لب و غر زدن به یکدیگر زیر لب زمزمه کنند انگار اوضاع دارد هر روز بهتر میشود
خدا خیرشان دهد. راستش را بخواهید نه تنها بازی یارانهها که بازیهایی از این دست خسته کننده و کسالتبار شدهاند.
نتیجه
اینکه برای مریضی که دکتر جواباش کرده است چه میشود کرد جز اینکه بشینی دعا کنی
و منتظر معجزه باشی اما ذره ذره آب شدنش
را هم ببینی.
No comments:
Post a Comment