حقیقت نه به رنگ است و نه بو
نه به های است و نه هو
نه به این است و نه او
نه به جام است و سبو
نه مرادم نه مریدم
نه پیامم نه کلامم
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خواهی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته ام و برده
دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستاده پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه
فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چنین است سرشتم
به تو سر بسته و در پرده بگویم
تا کسی نشوند این راز گهربار
جهان را
آنچه گفتند و سرودند تو آنی
خود تو جان جهانی
تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود باغ بهشتی
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستاده پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه
فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چنین است سرشتم
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
تا بر در خانه متروکه هر کس ننشینی و
به جز روشنی شعشعه پرتو خود
هیچ نبینی
و گل وصل نچینی
نه که جزئی
نه که چون آب در اندام سبوئی
خود اوئی خود اوئی
به خود آی
با صدای آیدین جودی
No comments:
Post a Comment