ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, December 09, 2010

پست های منتشر نشده


در کامپیوترم فایلی دارم به اسم وبلاگم داخل این فایل دو پوشه ی دیگر قرار دارد به نام پست های منتشر شده و پست های منتشر نشده ازصبح تا شب خیلی چیز ها به ذهنم می رسد که به درد نوشتن می خورد تایپ می کنم اگر در مود نوشتن باشم خوشم می آید اگر نباشم با همه ی وجود حس می کنم پرت و پلا نوشته ام اما پرت و پلاها را حذف نمی کنم در فایل پست های منتشر نشده ذخیره می کنم خیلی وقت ها در حد یک جمله می نویسم و رها می کنم خیلی وقت ها بیشتر از یکی دو صفحه می شود خیلی وقت ها یک موضوع را با بیان های مختلف می نویسم آخر سر هم خوشم نمی آید البته اینقدر ها هم وسواسی نبودم یکبار شخصی گفت خیلی بی مزه تر از آن می نویسی که تعریف می کنی بگذار من روز مره بنویسم نشانت می دهم روزمره نویسی یعنی چی؟ اعتماد به نفسم را از دست دادم از آن به بعد گیج می خورم میان خودم و افکارم و سبک نوشتنم گیج می خورم اما از رو نمی روم چون نوشتن را دوست دارم چه خوب بنویسم چه بد چه با مزه بنویسم چه بی مزه چه درست چه پر از غلط. از نوشتن به اندازه ی خواندن لذت می برم به نظرم نوشته ی هر آدمی مثل قیافه اش است هیچکس از قیافه ی خودش بدش نمی آید و قیافه ی خودش را دوست دارد حتی اگر به نظر دیگران چندان جذاب هم نباشد

نوشتن بخشی از بودنِ من است بخشی از عالمم. عمارتی در عالمم برای خود ساخته ام از پست های منتشر شده و صد البته پست های منتشر نشده

4 comments:

جوجه دانشجو said...

حال کردم با این جملت!!
ونوشتن بخشی از بودن من است...

Simooneh said...

فقط بنویس
همین ..!

Anonymous said...

گفته ای که هیچ کس از قیافه خودش بدش نمی آید.با جمله موافق نیستم." آینه " و اصراری که آدمها برای دیدن خود در آن می کنند علامت آن است که خیلی ها با قیافه خود مسئله دارند.حتی کسانی که از نظر دیگران خوش قیافه هستند با مراجعه مکرر به آینه می خواهند دائماا ذهنیت خودرا تست کنند. حتی نوشته ها و مراجعه به آنها برای ویرایش و خوانش مجدد شان نشان می دهد که شاید ما با نوعی بی اعتمادی به خود و نوشته هایمان مواجه هستیم.ولی یک نکته مهم وجود دارد که در نوشته ات چندان پررنگ نشده و در حاشیه قرار گرفته و آن نقش و اهمیت مکتوب نامنتشر است.
اگر و اگر و اگر نوشته های منتشر نشده را عرصه و زمینه ای بدانیم که با تردید و شک هنوز آماده منتشر کردنشان نیستیم ؛ در آن صورت به نظر من چون تردیدهای آدمی بیشتر از یقینیات اش نشانگر شخصیت و دغدغه هایش می باشد ؛می توان از طریق همانهایی که اذن انتشار نیافته اند به اعماق و نهانخانه های وجودی شیرجه رفت.
منتشر نشده ها محرک فضولی و کنجکاویند.به نظر شما برای شناخت افراد خطوط نانوشته مهم اند یا خطوط نوشته منتشر نشده؟

Faezeh Roodi said...

باز هم معتقدم کسی از قیافه ی خودش بدش نمی آید و هر باری که خودش را د رآینه می نگرد مطمئنا حالش بد نمی شود و از خودش متنفر نیست اما تلاش می کند بهتر باشد که ربطی به قیافه ندارد ویژگی آدم سالم بهتر و بهتر شدن است در همه ی زمینه ها
خطوط نانوشته مهم اند که چون کسی به آن دسترسی ندارد جز خود فرد باید نشانه شناس بود از میان نوشته های منتشر شده و نشده نانوشته ها را دید که بار معنایی بیشتری از نوشته ها حمل می کنند
موفق باشید