ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Saturday, November 02, 2013

من و قورباغه‌ی چارلز هندی

چارلز هندی تو کتاب عصر سنت گریزی، همون صفحه های اول یه مثال می زنه که خودش هم می گه خیلی دوستش نداره می گه وقتی یه قورباغه رو تو آب سرد بندازی و آب یواش یواش گرم بشه قورباغه زنده زنده می جوشه و بدون اینکه بفهمه چه بلایی سرش اومده و بدون اینکه واکنشی نشون بده (چارلز اینو نگفته من می گم) می ترکه و پودر می شه. من ولی از این مثالش خیلی خوشم اومد چون منم یه جورایی زنده زنده افتادم تو دیگ سرد فلسفه (اولش برای من سرد بود) بعد یواش یواش (یواش یواش یعنی دوازده سال) که گرم شد هر چی تعصب و قضاوت بی جا و جزمیت و حکم صادر کردن بی دلیل و ..... ترکیدن و پودر شدن اما هیچ وقت نفهمیدم دقیقا از کی و کجا و چه جوری شد که این جوری شد! انگار تو نظریه های مدیریتی این کتاب به این می گن تغییر پیوسته که به نظرم اونجوری هام که تو کتاب گفته بود بد هم نیست. 

No comments: