ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Tuesday, January 25, 2011


روباه گفت
فقط چیزهایی را که اهلی کنی می توانی بشناسی. آدم ها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. همه ی چیزها را ساخته و آماده از فروشنده ها می خرند. ولی چون کسی نیست که دوست بفروشد آدم ها دیگر دوستی ندارند. تو اگر دوست می خواهی بیا و مرا اهلی کن
شازده کوچولو گفت
چه کار باید بکنم
روباه جواب داد
باید خیلی حوصله کنی. اول کمی دور از من این جوری روی علف ها می نشینی. من از زیر چشم به تو نگاه می کنم و تو هیچ نمی گویی. زبان سرچشمه ی سوتفاهم هاست. اما تو هر روز کمی نزدیک تر می نشینی
شازده کوچولو فردا باز آمد
روباه گفت
بهتر بود که در همان وقت دیروز می آمدی. مثلا در ساعت چهار بعدازظهر بیایی من از ساعت سه به بعد حس می کنم خوشبختی ام بیشتر می شود. در ساعت چهار به هیجان می آیم و نگران می شوم، و آن وقت قدر خوشبختی را می فهمم! ولی تو اگر بی وقت بیایی هرگز نخواهم دانست کی باید دلم را به شوق دیدارت خوش کنم...آخر همه چیز آدابی دارد
شازده کوچولو/آنتوان دوسنت اگزوپری/ ابوالحسن نجفی/نیلوفر1389

No comments: