بچهی آقای برادر که به دنیا آمده بود. مامانم در شبهای بیداری و گریهها و نخوابیدنهای بیدلیل نوزاد، به آقای برادر گفت میدونی چرا روزها و ماههای اول بچهداری این قدر سخت است؟ من و آقای برادر گفتیم نه! گفت برای اینکه بچهدار شدن بزرگترین هیجان و خوشی عالم است. اگر این سختیها نباشد پدر و مادرها طاقت این همه خوشی و هیجان را ندارند، این یک جور ترمز برای آن هیجانِ بزرگ است.
این هفته خیلی یاد این تعبیر و تفسیر مامانم کردم. این قدر بعضی اتفاقهایش بزرگ بود که روزگار چاشنیاش چند تا خبر بد و ناکامی و شکست گذاشته بود که خدایی نکرده از این همه خوشی نمیرم.
امروز که آخرین روز هفته است، نمیدانم این نیش و نوشهایش را، که هر دو با هم هموزناند، بر روی هم نوش بگیرم یا نیش؟
۲۹ خرداد ۹۴ جمعه عصر
2 comments:
واااای چه تعبیر جالبی قربون خالم برم که همیشه حرفاش نابه نابه تو این روزها منم داشتم به همین وقایع نیش و نوش فکر میکردم که انگار الان خاله جوابشو بهم گفت.
.V.
:)
Post a Comment