اگر همسرم او بودم چه شکلی بودم؟
همیشه باورم این بوده است که ازدواج قسمتی از سرنوشت آدم نیست، همهی آن است. میتوانستم تصور کنم اگر همسر یک بازاری بشوم چگونه خواهم بود و چه تفاوتهایی خواهد داشت با زمانی که مثلا همسر یک آدم بیکار شوم. اینکه آدم همسر یک پزشک بشود، با اینکه همسر یک شاعر یا داستاننویس بشود آثار خودش را دارد. اصلا ارزشگزاری نمیکنم. منظورم این است که یک دفعه آدم با یک تصمیم خودش را در معرکهای میاندازد که مناسبات خودش را دارد. یعنی تحصیلات، شغل، تربیت خانوادگی، تفکرات، آدمهایی که اطراف هر یک از دو طرف هستند در نحوهی بودن آنها تاثیر دارد. اینها برایم بیشتر شبیه یک بازی خلاقانه بود که در نهایت به کار داستانپردازی میآمد. اما وقتی فهمیدم خانم عکاسی از چک با همین دغدغه تخیلاش را تصویری کرده است، بسیار برایم جذاب بود. من بارها خودم را در نقش خانوم، ضعیفه، بانو، عیال، منزل، فائزه... تصور کردهام.
خانم Dita Pepe در راستایِ پروژهی اگر همسر او بودم چه میشد؟ از مردان مختلف درخواست کرده است که اجازه دهند در کنارشان بهعنوان همسرشان عکس بگیرد. او این کار را با دقت و ظرافت بسیار انجام داده است. دست کم برای من که دغدغهای آشنا بود، بسیار جالب بود.
No comments:
Post a Comment