می خواهیم برویم ختم
یکی از اقوام، با همه ی دوندگی هایم باز هم آخرین نفر هستم که آماده می شوم مامان
و بابا در کوچه منتظرم هستند به محض اینکه می روم بیرون رو می کنم به مامان و می
گویم عمراً زن ها فیلسوف شوند و مامان بی
درنگ می گوید آره والّا مخصوصاً تو!
No comments:
Post a Comment