ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, February 13, 2014

تجربه حضور در بیمارستان برایم تجربه و حس عجیبی است دقیقا حس و تجربه ای به شکل امروز را اولین بار در  سن ۹ سالگی داشتم که بچه ها را راه نمی دادند و من قاچاقی وارد بخش بیماران شدم  و پس از آن بارها تجربه اش کردم. امروز هم رفته بودیم عیادت یکی از اقوام، حس  ام زمان حضور در بیمارستان، حسی است شبیه افت فشار البته همراه با درماندگی! گاهی اوقات به یکباره آن قدر حس ناتوانی می کنم که فکر می کنم امواج درد و گاهی تنهایی و درماندگی این بیماران است که بر سرم هوار شده است این تجربه را حتی برای به دنیا آمدن بچه آقای برادر هم داشتمکه در واقع فضای شادی بود  البته در ظاهر خیلی عادی ام اما حس می کنم هر لحظه امکان دارد پخش زمین شوم هیچ وقت هم درباره اش صحبت نکرده ام اما امروز با همه وجود حس کردم بیمارستان جایی است پر از درد که اگر حواست برود به این دردها از حال می روی

No comments: