ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Sunday, July 11, 2010

دلشوره ام برای فردوسی بی جا نبود

از دوست نادیده ی عزیزم سوفیا متشکرم که این لینک را برایم فرستاد که خبردار شویم چه بر سر فردوسی می آید

2 comments:

علي said...

درود بر تو
اميدوارم چيزيش نشه،مثله اينكه خيلي نگرانشين!
ولي ميدونين چيه فائزه خانوم!؟ ببين چه بر سر زنده ها مي آورند!!؟ چه برسه به مرده هاش! چه برسه به مجسمه ي اون مرده ها!
خداوند فردوس نصيبه فردوسي كناد!
خداوند زنده ها را زنده نگه دارد!
خداوند زنده پرستي را به اين قوم بياموزد

يا حق

Faezeh Roodi said...

عمل ما بر پایه ی نظرمان است من بیشتر به افکاری توجه می کنم که این اعمال ازشان سر می زند این که چه فکری می کنند که نتیجه اش می شود اعمالی که مرده و زنده نمی شناسد حق با شماست می پذیرم که از زنده ها یاد کردن بسی ارزشمند تر است اما این نقد و اعتراض ها به زنده هایی است که به نظر می رسد چون مردم خاموشند فکر می کنند که متوجه هم نیستند خوب است بدانید شهردار ی پس از دو ماه دیروز پلاکاردی روی این داربست ها و پلاستیک ها زده است و روی آن نوشته از اعتماد شما مردم به شهرداری متشکریم چند پنجره ی مربع شکل هم روی پلاستیک ها باز کرده به نحوی که مجسمه دیده شود فردوسی تنها شاعری است که درستایش خرداین همه زیبا سروده فرودسی را برای خردمندیش دوست دارم