دزدیده چون جان میروی
اندر میان جان من
سرو خرمان منی
ای رونق بستان من
چون میروی بیمن مرو
ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعلهی تابان من
هفت آسمان را بردرم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان من
از لطف تو چون جان شدم
وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده
در هستی پنهان من...
۱۰ تیر ۱۳۹۴ چهارشنبه
No comments:
Post a Comment