ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Wednesday, December 05, 2007

هنر آموختن سكوت (1)ـ
دكتر عبدالكريم سروش
وقتي كه سكوت مي كني به فرض كه از ناحيه ي اين سكوت زياني به تو برسد تلافي و جبران اين زيان آسانتر است از تلافي و جبران زيان سخن گفتن آدمي در مقام سخن گفتن احتمال لغزش بيشتر دارد تادر مقام خاموشي و سكوت لذا تدارك اين از تدارك آن آسانتر است براي اينكه آنچه در ظرف است محفوظ تر بماندد بايد در ظرف را محكم تر بست يكي از اوصاف پارسايان آن است كه سخن صواب مي گويند و كلام ناروا از دهان آنها نقل نمي شود و تقوا هيچ وقت به مرحله ي سود بخشي نميرسد مگر اينكه با حفظ زبان توام باشد ايمان كسي استقامت نمي پذيرد مگر اينكه دل او استقامت بپذيرد و دل كسي استقامت نمي پذيرد مگر اينكه زبان او استقامت بپذيرد يكي از علائم مهم اين است كه كلام آدمي بيش از علم و عمل او نباشد لاف علمي و يا لاف عملي نزند چنان سخن نگويد كه مستمعين بپندارند كه او چيزهايي مي داند كه در واقع نمي داند يا كار هايي مي كند كه در واقع نمي كند هميشه گفته ي آدمي به اندازه علم يا عمل او بايد باشد همه ي اينها معني در بند كردن زبان را دارد هيچ چيزي براي زنداني كردن شايسته تر از زبان نيست سرّ اين معنا هم روشن است ما شايد در طول روز و بيش از هر چيزي زبانمان را مصرف مي كنيم ما حيوان ناطقيم اگرچه گفته اند ناطق به معناي عاقل اما مهمترين تجلي عقل ما در زبانمان است رابطه ي ما با زيد و عمر برقراري زندگي انساني به نحوي كه امروزه داريم قطعا به تناسب زباني است كه ما داريم هرچه كاربرد زبان كمتر باشد زندگي كوچك ترودايره ي آن تنگ تر خواهد شد به همين دليل كه اين همه ما به كاربرد زبان ملزميم و با كلام آميخته ايم بيشترين لغزش هاي ما در همين جا پيدا خواهد شد اين همه آفت كه براي اين عضو در كتاب هاي اخلاق نام برده اند نشان از اهميت آن دارد با زبان مي توان دروغ گفت مي توان غيبت كرد مي توان افترا زد مي توان تملق گفت مي توان عيب جويي كرد اسرار اين و آ» را فاش كرد و بسياري آفات و كمتر كسي است كه به يكي يا چند تا از اينها مبتلا نباشد تازه آنها كه مواظبت و مراقبت دارند مبتلا هستند چه جاي آنها كه پاك زمام اختيار خودشان را به دست زبان داده اند تازه اينها گناهاني است كه آدمي با زبان مي كند و فقه به گناه بودن آنها گواهي مي دهد چيز هاي ديگري است كه به لحاظ حكم فقهي محرم محسوب نشوند اما به لحاظ اخلاقي مذموم شمرده مي شوند يعني فضولي كردن يعني به كار ديگران كار داشتن يعني از چيز هايي كه به آدمي مربوط نيست پرسيدن جست و جو كردن اين كار شا يد حرام شرعي محسوب نشود اما قطعا به لحاظ اخلاقي قبيح است و مذموم است به كار مردم كار داشتن در جايي كه آدمي نبايد چيزي بگويد اظهار نظر كردن فضل فروشي كردن فخر فروشي كردن سخن زائد گفتن تمام اينها آفاتي است كه از زبان بر مي خيزد و نه تنها خود آأمي را بلكه جمعي را به آفت مي اندازد ما بيشتر از ناحيه سخن گويان زيان ديده ايم؟ يا از ناحيه ي كساني كه لب فرو بسته اند و چيزي نگفته اند مسلما چنين است تلافي و زياني كه آدمي از ناحيه ي سكوت مي برد بسيار آسانتر از تلافي و زياني است كه آدمي از ناحيه گفتن مي برد از علائم و نشانه هاي روح هاي بزرگ بوده است كه قدرت بر سكوت داشتند و توانستند بر لب خودشان مهر بنهند و به امري كه به آنها مربوط نيست نپردازند و دنبال اظهار نظر هاي بي وجه و بيهوده نروند خود طعن زدن داوري هاي بي جا كردن در اموري كه به آدمي مربوط نيست وارد شدن چقدر آفات شخصي و اجتماعي مي آفريند كه گاهي حقيقتا قابل جبران نيست
ادامه دارد

No comments: