پر از اضطرابم
فردا ده صبح امتحان دارم مبانی زیبایی شناسی از فیخته شاید هم از شلینگ تا نیچه
فردا ده صبح استادم برگه به دست وارد کلاس می شود
فردا ده صبح پدرم در بازار است
فردا ده صبح مادرم به فکر نهار است
فردا ده صبح برادرم آمل است
فردا ده صبح برادر کوچکم می خواهد جواب بله یا خیر بگیرد
فردا ده صبح دوستم سر کار است
فردا ده صبح خاله ام که معلم است سر کلاس است
فردا ده صبح پدر بزرگم که بیمار است خواب است
فردا ده صبح کسی دارد وبلاگم را می خواند
فردا ده صبح کسی به دنیا می آید
فردا ده صبح کسی از دنیا می رود
ده سال گذشته است
پر از آرامشم
دلم برای فردا ده صبح سخت تنگ شده است
2 comments:
سلام فائزه جان!
نوشته ات در عین سادگی، دغدغه ای وجودی است. دغدغه ی ساعت ها. ساعت ها کجا می روند.؟
بعضی چیزها در زندگی اصل اند به طوری که اگر با مسامحه باهاشون برخورد کنی یه جای کار بالاخره مجبور می شی برگردی و بهشون بپردازی. اما خیلی چیزها در زندگی فرع اند,
نباید بیش از فهم زندگی بهشون بها بدی بطوری که اگر خوب به اونها پرداخته باشی هیچ ردپایی از خودشون به جا نمیذارن و دیگه هیچ وقت با جدیت نمی تونی بهشون بپردازی.امتحان همچین پروسه ای در زندگی من بود...................................
Post a Comment