ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Saturday, January 13, 2007

فردا ده صبح

پر از اضطرابم
فردا ده صبح امتحان دارم مبانی زیبایی شناسی از فیخته شاید هم از شلینگ تا نیچه
فردا ده صبح استادم برگه به دست وارد کلاس می شود
فردا ده صبح پدرم در بازار است
فردا ده صبح مادرم به فکر نهار است
فردا ده صبح برادرم آمل است
فردا ده صبح برادر کوچکم می خواهد جواب بله یا خیر بگیرد
فردا ده صبح دوستم سر کار است
فردا ده صبح خاله ام که معلم است سر کلاس است
فردا ده صبح پدر بزرگم که بیمار است خواب است
فردا ده صبح کسی دارد وبلاگم را می خواند
فردا ده صبح کسی به دنیا می آید
فردا ده صبح کسی از دنیا می رود

ده سال گذشته است

پر از آرامشم
دلم برای فردا ده صبح سخت تنگ شده است

2 comments:

Anonymous said...

سلام فائزه جان!
نوشته ات در عین سادگی، دغدغه ای وجودی است. دغدغه ی ساعت ها. ساعت ها کجا می روند.؟

Anonymous said...

بعضی چیزها در زندگی اصل اند به طوری که اگر با مسامحه باهاشون برخورد کنی یه جای کار بالاخره مجبور می شی برگردی و بهشون بپردازی. اما خیلی چیزها در زندگی فرع اند,
نباید بیش از فهم زندگی بهشون بها بدی بطوری که اگر خوب به اونها پرداخته باشی هیچ ردپایی از خودشون به جا نمیذارن و دیگه هیچ وقت با جدیت نمی تونی بهشون بپردازی.امتحان همچین پروسه ای در زندگی من بود...................................