ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Sunday, January 07, 2007

ادامه مهمانی

پاوسانیاس
پاوسانیاس با فایدروس مخالفت می کند که یک اروس وجود ندارد ما باید مشخص کنیم کدام اروس
بعد ستایشش کنیم و استدلال می کند که:"آفرودیته یکی نیست پس اروس هم یکی نیست." از نظر پاوسانیاس هیچ کاری به خودی خود نه زشت است و نه زیبا. مثلا کارهایی مثل شراب خوردن ،سخن گفتن، سرود خواندن به خودی خود زشت و زیبا نیستند. زشتی و زیبایی کار به نحوه انجام کار بستگی دارد زیرا اگر کاری به نحو درست انجام شود زیبا است در غیر این صورت زشت است. عشق ورزی هم این گونه است هر اروسی را نمی توان ستود بل تنها اروسی که زیبا است در غیر این صورت زشت است. عشق ورزی هم همین گونه است هر اروسی را نمی توان ستود بل تنها اروسی زیبا و شریف و در خور ستایش است که ما را بر آن دارد که به طرزی زیبا دوست بداریم. اروسی که با آفرودیته زمینی پیوند دارد خود نیز زمینی است و در دل مردم فرو مایه خانه دارد. از نظر او آفرودیته زمینی مقصودش تسکین شهوت است در حالی که پیروان آفرودیته آسمانی به دنبال عشقی هستند که همه عمر آسوده باشند و هرگز معشوق را نمی فریبند.
بیان می کند کاری که با آداب و رسوم اجتماعی موافق باشد سزاوار سرزنش نیست بعد شهر های مختلف را مثال می زند که در جایی تسلیم شدن معشوق در برابر عاشق
را می پسندند و در جایی پسندیده نیست و به همین ترتیب و در نهایت معتقد است که در شهر ما به مراتب زیباتر از همه آنهاست ولی دریافتنش آسان نیست می گوید در شهر ما عشق ورزی آشکار بهتر و زیباتر از عشق ورزی پنهانی است کامیابی در عشق زیبا و ناکامی زشت است. اجازه می دهند به عاشق که برای به دست آوردن دل معشوق کارهایی بکند که اگر برای مقصود دیگری انجام می داد مورد نکوهش بود. مثلابرای کسب مال و مقام و ثروت و عاشق تنها کسی است که اگر سوگند خود را بشکند خدایان به دیده اغماض در او می نگرند عاشق از نظر خدایان و آدمیان کاملا آزاد است. پس جان کلام پاوسانیاس آن است که هیچ کاری به خودی خود زشت یا زیبا نیست بل هر کاری که به وجهی زیبا کرده شود زیباست و در غیر این صورت زشت است. از نظر او مرد بد عاشق فرو مایه ایست که تن را بیشتر از روح دوست دارد و عشقش پایدار نیست دل به چیزی بسته که خود پایدار نیست شادابی تن معشوق که از بین رود عشق او هم از بین می رود و عده ها و سوگند های خود را از یاد می برد از اینرو به عاشق می گوید بگیر و به معشوق می گوید بگریز و بدین سان مسابقه ای میان عاشق و معشوق بر پا می سازد تا معلوم شود که هر کدام از آن دو به کدام نوع تعلق دارد و به همین جهت ننگ است که معشوق زود رام شود در نتیجه اروسی که با آفرودیته آسمانی پیوند دارد خود نیز آسمانی است برای جامعه سودمند است چون عاشق و معشوق جز به فضیلت و خردمندی نمی پردازند در حالی که اروسی که با آفرودیته زمینی پیوند دارد خود فرو مایه است.
آریستوفانس به علت سکسکه خطابه اش به تاخیر می افتد.
اروکسیماخوس طبیب
او معتقد بود پاوسانیاس خطابه اش را خوب شروع کرد اما خوب تمام نکرد . با پاوسانیاس موافق است که اروس خود بر دو نوع است اما در پرتو دانش پزشکی اش می گوید که تن بر دو نوع است تن بیمار تن سالم و چون این دوتن با هم متفاوتند خواهش های آنان نیز متفاوت است و عشق هایشان نیز مانند هم نیست پس اروسی که برعنصر سالم حکمفرماست با اروسی که در عنصر بیمار است فرق دارد. اینکه پاوسانیاس گفته بود تسلیم در برابر عشق نیاکان و بر آوردن خواهش های آنان نیک و زیباست و تسلیم شدن در برابر بدان زشت و ناپسند درباره تن هم صادق است. پیروی از خواهش های تن سالم نیک و لازم است در حالی که بر آوردن خواهش های تن بیمار ناپسند و زیان آور است پزشک کسی است که اروس بد را از اروس خوب تشخیص بدهد اگر کسی بتواند اروس بد را براند و اروس خوب را جایگزین کند بزرگترین استاد پزشکی است. به نظر او دانش پزشکی،هنر ورزش و کشاورزی هستی خود را از خدای عشق دارند از هراکلیتوس یاد می کند که می گوید:"هستی یگانه، با اینکه با خویشتن در تضاد است در خود هماهنگی دارد مانند هماهنگی موجود در کمان و چنگ" معتقد است هراکلیتوس می خواسته بگوید زیر و بم ضد یکدیگر بودند ولی هنر موسیقی آنها را با هم دوست و یگانه ساخته وظیفه ایجاد سازگاری میان عناصر متضاد تن آدمی وظیفه علم پزشکی است معتقد است در موسیقی و پزشکی و دیگر هنرهایی که با امور انسانی و خدایی سرو کار دارند باید تا آنجایی که میسر است هر دو اروس را در نظر گرفت چون هر دو اروس در همه آنها وجود دارند.کار موسیقیدان آن است که چنان توازن و هماهنگی برقرار سازد که موسیقی به طبع شنونده خوش آید و کار آشپز به همین صورت است غذا باید هم لذیذ باشد وهم باعث مریضی نشود. در مورد فصول سال هم به همین نحو است وقتی به گرما ، سرما و خشکی اروس آسمانی حکمفرمایی کند میان آنها دوستی و الفت و هماهنگی پدید می آید. اگر غلبه با اروس فرومایه باشد منجر به ویرانی،زیان، بیماری و تباهی می شود و در این میانه کارکاهنان پرورش اروس نیک و معالجه اروس بد است و هر دو اروس نیروی بی پایانی دارند اما اروس آسمانی نیرومندتر است.
باز هم ادامه دارد

No comments: