بچه که بودم، یکی از دختر بچههای هفت سالهی فامیل بر اثر سرطان خون از دنیا رفت. تا مدتها هر وقت کارتون میدیدم یا برنامهی تازهای پخش میشد، یاد این دختر بچه میافتادم و همانطور که کارتونام را نگاه میکردم توی دلم میگفتم: «آخی مهشید ندید بقیهاش چی شد...» امشب عین همین حس را دربارهی بابا دارم: «آخی بابا ندید که شروع شد...»
یازدهم مهر ۱۳۹۴ شنبه شب
۱
۱
No comments:
Post a Comment