دیروز به یکی از همکلاسی هایم پیامک زدم که سلام بهناز امروز که کلاس نداریم؟ جواب داد:
هالو. نه. سه شنبه
شوکه شدم می خواستم بنویسم چرا فحش می دی عزیزم خب پیش می یاد که آدم فراموش کنه اما پیش از آن یکباره متوجه شدم که منظورش
Hallo
بوده است
دیروز به یکی از همکلاسی هایم پیامک زدم که سلام بهناز امروز که کلاس نداریم؟ جواب داد:
هالو. نه. سه شنبه
شوکه شدم می خواستم بنویسم چرا فحش می دی عزیزم خب پیش می یاد که آدم فراموش کنه اما پیش از آن یکباره متوجه شدم که منظورش
Hallo
بوده است
مدت هاست کارت های عروسی روانه ی بازار شده است که متن آن گاهی به همراه عکس هایی از عروس و داماد با پوشش های دوران های گذشته به اصطلاح خاطرات نداشته ی عروس و داماد را تداعی می کند!!! و شاید هم حس نوستالژیک پدرو مادرهایشان را قلقلک می دهد گذشته از آنکه حس عروس و دامادها را در انتخاب این نوع کارت ها نمی فهمم حس می کنم متن عربی شکسته بسته ی آن به زبان شیرین فارسی دهن کجی می کند با خود می گویم باز هم گلی به جمال بیهقی که آشکارا می گفت به جای مرگ وفات به جای شوریدگی اضطراب به جای خویشاوندان اقارب و... را بگذارید این کارت ها اما مرا یاد قورباغه ی چارلز هندی می اندازد "که وقتی در آب سرد قرار می گیرد و آب اندک اندک گرم می شود سرانجام زنده زنده می جوشد بدون آنکه از خود واکنش نشان دهد چرا که آنقدر به پیوستگی خو کرده است که در نمی یابد تغییر پیوسته نیز می تواند در یک نقطه چنان غیر قابل تحمل شود که مستلزم تغییری در رفتار باشد." امیدوارم سرنوشت زبان فارسی - با وجود همه ی حساسیت هایی که بسیاری بزرگان و بسیاری جوانان ایران دوست درباره اش دارند- گرفتار سرنوشت قورباغه ای نشود که زنده زنده می جوشد