مدت هاست کارت های عروسی روانه ی بازار شده است که متن آن گاهی به همراه عکس هایی از عروس و داماد با پوشش های دوران های گذشته به اصطلاح خاطرات نداشته ی عروس و داماد را تداعی می کند!!! و شاید هم حس نوستالژیک پدرو مادرهایشان را قلقلک می دهد گذشته از آنکه حس عروس و دامادها را در انتخاب این نوع کارت ها نمی فهمم حس می کنم متن عربی شکسته بسته ی آن به زبان شیرین فارسی دهن کجی می کند با خود می گویم باز هم گلی به جمال بیهقی که آشکارا می گفت به جای مرگ وفات به جای شوریدگی اضطراب به جای خویشاوندان اقارب و... را بگذارید این کارت ها اما مرا یاد قورباغه ی چارلز هندی می اندازد "که وقتی در آب سرد قرار می گیرد و آب اندک اندک گرم می شود سرانجام زنده زنده می جوشد بدون آنکه از خود واکنش نشان دهد چرا که آنقدر به پیوستگی خو کرده است که در نمی یابد تغییر پیوسته نیز می تواند در یک نقطه چنان غیر قابل تحمل شود که مستلزم تغییری در رفتار باشد." امیدوارم سرنوشت زبان فارسی - با وجود همه ی حساسیت هایی که بسیاری بزرگان و بسیاری جوانان ایران دوست درباره اش دارند- گرفتار سرنوشت قورباغه ای نشود که زنده زنده می جوشد
ما اجازه نمیدهیم کیفیت فناپذیری حیات بیمعنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگیمان.
برگ
Saturday, June 26, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
دیوانگی؛ یک مرحله بعد از عاقل بودنه و بعد از دوره ای دو باره انسان عاقل می شه ووووو این یک سیکل و چرخه هستش هر چقدر جلوتر میریم،از شدت دیوانگی کاسته شده و بر میزان عقلانیت افزوده میشود.تا اینکه انسان به یک تعادل میرسه و این دو دوره دیگه قابل تمایز نخواهند بود.
در مورده لینک کردن بلاگتون،با توجه به لحن سر بالای جوابتون،فهمیدم؛خیالتون راحت لینکتون نمیکنم
شاد باشید/یا حق
Post a Comment