ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Friday, July 15, 2016

philo-cafe                                             
جلسه‌ی دوم کافه فلسفه هفتم اردیبهشت ۹۵ برگزار شد. جلسه‌ی نخست آن را در کافه رادیو هفتی‌ها برگزار کرده بودیم که شرح‌اش را می‌توانید اینجا بخوانید. به دلایل متفاوت قرار بود کافه‌ی دیگری را پیدا کنم. خیلی هم گشتنی نبود، چهاررراه ولیعصر پر از کافه است و می‌توانی هر بار یکی از آن‌ها را انتخاب کنی. روز نخستی که کافه رادیو هفتی‌ها را انتخاب می‌کردم تصورم این بود که تا پایان کار و همه‌ی جلسه‌ها را همین جا برگزار خواهیم کرد ولی نشد که بشود.

کافه گپ نوشته‌ها و یادگاری‌های کسانی را به کافه آمده‌اند
در جاهایی که روی میزهایش درست شده است جمع می‌کند
البته به در و دیوار هم کلی از این یادگاری‌ها هست. دکتر قائدی
هم این متن را نوشتد و ما هم همه امضا کردیم.
کافه گپ، کافه‌ای بود که برای جلسه‌ی دوم انتخاب کردم. کسانی که دعوت کرده بودم با تاخیر و بی‌تاخیر آمدند.
موضوع‌هایی که پیشنهاد شد این موضوع‌ها‌ بود:
زندگی چیست؟
تعادل حق و وظیفه
نظر و عمل
حمایت
تکبر
نظم و قانون‌مندی
پلیس امنیت اخلاقی
محدوده‌ی خوب، خوب بودن

همین موضوع آخر یعنی محدوده‌ی خوب، خوب بودن رای آورد. دو دقیقه فرصت داده شد که تعریف‌های خود را بنویسیم.
مونا: فقط درباره‌ی انسان است یا حیوان‌ها و دیگران؟ (درباره‌ی تعریف مونا که تعریف نبود پرسش بود، دکتر قائدی گفتند می‌شود از خود مونا پرسید که خودت چی فکر می‌کنی.)
آزاد: در حد بظاعت مالی و زمان باشه و با شرط رعایت تکلیف اخلاقی باید خوبی کرد. البته اگر خوبی‌ بی‌نتیجه ماند توقف کند.
تعریف آزاد بحث‌برانگیز بود و همین جا بحث درباره‌ی تعریف آزاد راه افتاد.
نادیا: بی‌نتیجه یعنی چه؟ منظورت از بی‌نتیجه چیه؟
فائزه: بی‌نتیجه یعنی بی‌سود است؟
آقای قائدی: چرا اصلا این نتیجه را آوردی؟ اگر این را به شرط اخلاقی منوط کنیم به نتیجه ربط ندارد.
آزاد: تکلیف اخلاقی و نتیجه یعنی مثلا یک تنه بخواهیم افعانستان را نجات بدهیم بی‌نتیجه است.
آقای قائدی پیشنهاد کردند اگر بی‌نتیجه ماند متوقف‌اش کنیم را حذف کنیم.
با رای‌گیری بخش دوم تعریف آزاد حذف شد. آقای قائدی توضیح دادند که ما با استدلال خود آزاد این کار را کردیم. ما در تکلیف اخلاقی از سود و زیان پرسش نمی‌کنیم. ما نگفتیم تکلیف اخلاقی یعنی چه؟ با تعریف خود آزاد بخش دوم حذف می‌شد.
آزاد از فائزه پرسید: چرا با من مخالفت کردی؟ فائزه توضیح داد که مثال‌ات با تعریف‌ات تطبیق ندارد اگر پرسش از سود و زیان نکنیم می‌توانیم از نتیجه بپرسیم؟
آقای قائدی گفتند از این بحث عبور می‌کنیم آیا با بخش اول تعریف آزاد موافق هستید؟
نادیا با حد مخالف بود معتقد بود خوبی حد ندارد، جایی که گفته است خوبی را در حد بظاعت مالی و اخلاقی...
نادیا چی گفت؟
مونا نادیا را گفت: حدش را قبول ندارد. اما حد یعنی چه؟
پویان: نادیا تفکیک کرد بین شدن و باید.
آقای قائدی: نادیا تو یک جمله مخالفت‌اش را بگه: خوبی کردن با در نظر گرفتن واژه‌ی باید حد  ندارد.
فائزه: نادیا با خوبی کردن حد دارد مخالف است.
معصومه: با نادیا مخالف بود.
جمال: خوبی کردن حد دارد ممکن است زندگی یک نفر را به فنا بدهد.
آقای قائدی: نادیا استدلال نکرده است، آزاد گفت حد دارد نادیا گفت حد ندارد.
پویان: ما مساله‌مان عوض شده است، با فرض اینکه حد دارد حدش کجاست؟ اما آیا اساسا حد دارد مساله‌اش جداست.
آقای قائدی گفتند می‌خواهیم با این جمله‌ی آزاد مخالفت کنیم. این پاسخ محدوده‌ی خوبی تا کجاست بود؟ کسی بخواهد با این جمله مخالفت کند چه می‌گوید؟
جمال: کلمات مبهم زیاد دارد. تکلیف اخلاقی چیه؟
زینب: تکلیف اخلاقی یعنی بایدها و نبایدهایی که در اخلاق وجود دارد.
معصومه در مخالفت با زینب: بایدها و نبایدها به شکل‌های مختلف تعریف شده است. من مخالفم چون بایدها و نبایدها نمی‌تواند  تعریف مناسبی برای تکلیف اخلاقی باشد.
از تعریف زینب عبور می‌کنیم.
تکلیف اخلاقی از نظر آقای قائدی: پرداختن و توجه به اموری است که برای انسان مفید باشد. تشخیص می‌دهد برای خودش و دیگران مفید است.
جمال: خیلی شخصی می‌شود دید هرکس می‌شود معیار خودش و همین خیلی شخصی می‌شود.
آزاد در مخالفت با جمال: شما شخصی کردی ایشان نگفت.
معصومه در مخالفت با آقای قائدی: این تعریف نسبی است آیا می‌شود چیزی را مشخص کرد که مفید باشد، نمی‌شود تعیین کرد که چیزی می‌تواند برای همه مفید باشد. چیزی در جهان نیست که بگویی برای همه مفید است.
آقای قائدی گفتند از بحث عبور می‌کنیم چون باید به تعریف آزاد برسیم. یک موقع هدفمان تحلیل واژه است یک وقت پرانتز باز کردیم باید یادمان نرود که پرانتز را ببندیم. پس از اینجا ادامه می‌دهیم که تعریف تکلیف اخلاقی چیست؟
پویان: تکلیف اخلاقی مساوی است با خوبی.
مونا: عمل بر اساس وجدان. هر فرد موظف به انجام آن کار می‌کند.
آزاد تعریف اش را بگه: یک محرک درونی به شما حکم می‌کند باید الان این کار را انجام بدهی. کاری که مطلوب است. محرک درونی یعنی فاهمه، عقل، وجدان، تجربه‌ی زیسته...
آقای قائدی: آیا لازم است کسی بگوید تکلیف چیست؟ اخلاق چیست؟ ما که می‌خواهیم داوری کنیم می‌توانیم بگوییم تکلیفت را انجام ندادی؟ شما چه کاری را اخلاقی می‌دانید؟
معصومه: معیارم عقل است. هر کاری که عقل‌ات طرح کرد اخلاقی است.
آقای قائدی: چه مواقعی فکر می‌کنی عقل‌ات اشتباه می‌کند؟
معصومه: همیشه
جمال: با توجه به تعریف آزاد مربوط به دیگری نیست. تو همه‌ی اینها بالاخره فرد تصمیم می‌گیرد. کار اخلاقی متوجه فرد است. عقل فرد، وجدان فرد. عقل فرد وجدان فرد است. اخلاق یا تکلیف اخلاقی را فرد تشخیص می دهد که درست است یا نه جهان‌شمول‌ترین چیزها را آدم‌ها می‌توانند تشخیص دهند که انجام شود یا نشود. آیا می‌شود گفت تکلیف اخلاقی چیزی است که افراد تشخیص می‌دهند چه چیزی خوب است یا چه چیزی بد جدا از اینکه رعایت کنی یا رعایت نکنی. سوال این است اگر تشخیص آدم‌ها در مقابل هم قرار گرفت چه کار کنیم؟ کانت می‌گه اگر می‌گی دزدی بد است لاجرم برای انسان‌ها بد است. سوال را باید جور دیگری بپرسیم.
معصومه: خود تشخیص اینکه چه چیزی بد است چه چیزی بد نیست قصه است. داعش مردن را بد می‌داند ولی برای دیگری خوب
پویان: وجه اشتراک توی تعریف من نبود. تکلیف اخلاقی چیست؟ تشخیص‌دهنده‌ی تکلیف اخلاقی چیست؟
آقای قائدی: عنصری که شما بیرون کشیدی پاسخ نیست. آیا ما چیزی را که به ویژگی‌هایش تعریف می‌کنیم، تعریف هست یا نه؟


آقای قائدی: این تعریف‌ها نشان می‌دهد و معلوم شد که ما چقدر اول راهیم اول راهِ تعریف از چیزی...

در پایان بچه‌ها دوباره تعریف‌های تازه‌ی خودشان را خواندند.
مولود: خوبی تا جایی است که برای ما هزینه نداشته باشد.
پویان: حد خوبی تا جایی است که بشود خوبی کرد.
زینب: خوبی حد و اندازه‌ای ندارد گاهی وقت‌ها می‌شود خوبی کرد نتیجه گرفت گاهی وقت‌ها خوبی نکنی نتیجه می‌گیری.
جمال: تا جایی باید خوبی کرد که خوبی‌کننده حس خوبی داشته باشد.
مونا: به اندازه‌ی ظرفیت طرفین تا جایی که به افراد آسیب نرسد.
نادیا: تا جایی که تعادل به هم نریزد خوبی در یک جهت به کسر خوبی در جهت دیگر نرود.
معصومه:
فائزه: خوب بودن یعنی دیگری در کنارت امنیت داشته باشد و امن باشد. خوبی برای خودم: قوی باشم، خیر باشم، لذت ببرم.

این جلسه هم به رسم جلسه‌های دیگر با ارزیابی به پایان رسید که به دلیل طولانی شدن متن ارزیابی‌ها را در پستی جداگانه خواهم نوشت.


مکان: کافه گپ، چهارراه ولیعصر
زمان: هفتم اردیبهشت ۹۵
جلسه‌ی نخست در کافه رادیوهفتی‌ها اینجا
 ۲

No comments: