ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Thursday, March 12, 2009

يار دبستاني من

امشب عالي ترين، متفاوت ترين و به يادماندني ترين شب زندگيم بود كه هنوز از انرژيِ مثبت آن سرشارم آواز يار دبستاني من را همراه با خواننده ي آن آقاي جم خواندم در يك همايش بود و شايد خيلي هاي ديگر هم با او هم صدا شدند شايد هم نشدند چون من فقط صداي خود را مي شنيدم كه در ميان آهنگ و صداي خواننده محو مي شد و پيدا مي شد و من نيز در گذشته و حال و آينده گم و پيدا مي شدم و با خود بودم و نبودم كه بيخود بودم ،رديف سوم و بسيار به جايگاه نزديك، زمزمه هم نمي كردم با همان قدرتي مي خواندم كه او مي خواند رها بودم خودم بودم سرشار بودم دستانم در بالاترين جاي ممكن بهم نزديك و از هم دور مي شدند و هر بر خورد آنها با هم آغاز يك بيت بود يار دبستانيِ من با من و همراه مني/ چوب الف بر سر ما بغض من و آه مني/ حك شده اسم من و تو/ رو تن اين تخته سياه

كاش هميشه اينهمه خود خودم بودم و با خودم بودم

هميشه فكرمي كردم خواننده ي يار دبستاني از دنيا رفته است حس مي كردم اين صدا و شعر و آهنگ با اينهمه انرژي اش براي سالهاي خيلي دور است و امشب چقدر همه به من نزديك بودند خواننده شعر آهنگ موسيقي همه در يك قدمي ام نه در يك قدمي كه خودم بودند

ترانه اش سروده منصور تهراني است كه در حال حاضر مقيم سوئد است

1 comment:

Anonymous said...

از یار دبستانی من خاطرات بی شماری دارم اما نظرت را درباره این موزیکی که من از آن در وبلاگم یاد کردام، بگو