ما اجازه نمی‌دهیم کیفیت فنا‌پذیری حیات بی‌معنا جلوه کند و روایت محصول این امتناع است. محصول پافشاری لجوجانه ما بر معنا بخشیدن به جهان و زندگی‌مان.
برگ

Wednesday, March 09, 2016

در آستانه‌ی سال ۹۵، ف


فروردین
فائزه
فلسفه
فبک
فاصله
فراموشی 
فردا

نوزدهم اسفند، هزاروسیصد و نود و چهار، این هدیه‌ی ناقابل، دستبند ف، را برای خودم خریدم که سال پرماجرای ۹۴ را با بیش و کم‌اش از سر گذراندم. دلم می‌خواهد با یک دنیا خوشبینیِ عاقلانه وارد سال پر کار ۹۵ شوم. سالی که دست کم نیمه‌ی نخست‌اش تکلیف‌اش معلوم است. هر گلی نیمه‌ی نخست سال بزنم به سر خودم زده‌ام برای نیمه‌ی دومِ اش.
با ف حالاحالاها کار دارم از مدت‌ها پیش که ایده‌هایش را در سر می‌پروراندم، تا امروز که از آن رونمایی کردم و تا فرداهای دور و نزدیک، اگر زنده باشم. 
با این کادو، خودم را هم به کافه، به صرف شام دعوت کردم، که هدیه‌ی بدون ضیافت، انگار چیزی کم دارد. 



پ.ن: خوشی نزده است زیر دلم، کمر اندوه را که می‌توانم بشکنم، به نفع دلم.
پ.ن دو: کسانی که رفته‌اند کافه رادیو‌هفتی‌ها، می‌دانند روی هر میزش یک کتاب شعر هست، خیلی تصادفی من در ضیافتِ ف پشت میزی نشستم که شاعرش فریدون مشیری بود.

No comments: